رو به فردا RO be FARDA

**<مطالب خواندنی><عکسهای زیبا و کمیاب><سرگرمی><خبر><سینما>**

رو به فردا RO be FARDA

**<مطالب خواندنی><عکسهای زیبا و کمیاب><سرگرمی><خبر><سینما>**

پدری که دختر کوچک خود را‌ در وان حمام خفه کرد‌

مردی پس از درگیری با همسرش دختربچه هشت ماهه‌اش را کشت.


در بازجویی اولیه پدر این دختر بچه ( هلیا) به کارآگاهان گفت:

در ساعت ۱۴ روز حادثه دخترم را برای استحمام به حمام بردم و در وان گذاشتم که ناگهان دچار سرگیجه شده و بیهوش شدم و این در حالی بود که هلیا همچنان در وان مانده بود اما زمانی که به هوش آمدم، متوجه شدم که هلیا در وان خفه شده که بلافاصله او را به درمانگاه منتقل کردم.
در ادامه رسیدگی به پرونده، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که «هلیا» نتیجه ازدواج دوباره «پیام ( پدر)» بوده و او از ازدواج اولش پسری ۶ ساله به نام «عرشیا» دارد که پس از متارکه از همسر اولش، مسئولیت نگهداری از عرشیا نیز بر عهده وی قرار گرفته.

با مراجعه مادر هلیا به اداره دهم و طرح شکایت از همسرش، در اظهارات خود به کارآگاهان گفت:

 از چندی پیش با همسرم دچار اختلاف شدم تا این که در روز حادثه با شدت پیداکردن اختلافات، تصمیم به متارکه گرفتم.
کارآگاهان با در نظر گرفتن این احتمال که هلیا قربانی اختلافات میان پدر و مادر خود شده، به بررسی فرضیه قتل عمد توسط پدر پرداختند که با آغاز تحقیقات دوباره، پدر هلیا همچنان منکر هرگونه ارتکاب جنایت شد و اظهارات اولیه خود را تکرار کرد اما سرانجام و با ارائه دلایل و مدارک از سوی کارآگاهان، به ناچار لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.
متهم در اعترافات خود به کارآگاهان گفت:

 زمانی که با همسرم درگیر شدم، او مدعی شد که دیگر حاضر به ادامه زندگی با من و نگهداری از بچه نیست و پس از گفتن این موضوع از خانه خارج شد و همزمان با خارج‌شدن مادر هلیا از خانه، هلیا نیاز به استحمام داشت و به همین علت او را به حمام بردم و ابتدا وان پلاستیکی بچه را پر از آب کردم تا هلیا را شستشو دهم اما به‌دلیل اینکه به خاطر درگیری با همسرم بسیار عصبانی شده و هلیا نیز همچنان گریه می‌کرد، به یاد صحبت‌های مادر هلیا در خصوص بزرگ نکردن هلیا و همچنین مشکلات حاصل از ازدواج اول خود افتادم و در حالی‌ که هلیا در وان پلاستیکی دست و پا می‌زد؛
در یک لحظه دستم را روی سینه هلیا گذاشته و او را به زیر آب فشار دادم و پس از مدتی دست و پا زدن وی بی‌حرکت شد.


لعنت به تو...


نظرات 4 + ارسال نظر
سارای دوشنبه 16 اردیبهشت 1392 ساعت 17:42 http://sari-i.blogsky.com

چی بگم

عسل*قدیمیه ام* دوشنبه 16 اردیبهشت 1392 ساعت 20:01

تف به این پدر

رها دوشنبه 16 اردیبهشت 1392 ساعت 22:10

روانی

hedieh دوشنبه 7 مرداد 1392 ساعت 21:49

vaghean lanat behesh

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد