یه بار تو مسافرت بودیم دیدیم یه دختر
خوشکل و معصوم وایساده یه گوشه داره واکس میفروشه دلمون سوخت با دوستم گفتیم بریم ازش بخریم و کمکی کرده
باشیم.
خلاصه رفتیم پیشش گفتیم “خانوم دونه چند؟”
برگشت گفت “۷۰۰۰۰ تومن”
گفتم “مگه این واکسو از چی ساختن خانوم؟”
چشتون روز بد نبینه یه لبخندی زد و گفت ” آقا اینا خاویاره
واکس نیست