سؤال یک امتحان استخدام: شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس میگذرید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند.
* یک پیرزن که در حال مرگ است. * یک پزشک که قبلاً جان شما را نجات داده است. * دوستی بسیار عزیز که سالهاست اورا ندیده اید و آرزو داشتید دوباره او را بیابید و همدم و همراه او باشید. .......................................................................
شما میتوانید تنها یکی از این سه نفر را سوار کنید. کدام را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را شرح دهید.
.............................................. کمی فکر کنید... .......................... قاعدتاً این آزمون نمیتواند نوعی تست شخصیت باشد
زیرا هر پاسخی دلیل خودش را دارد.
..............
· پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را نجات دهید. هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد. · شما باید پزشک را سوار کنید. زیرا قبلاً جان شما را نجات داده است و این فرصتی است که میتوانید جبران کنید. اما شاید بتوانید بعداً هم جبران کنید. · شما باید شخص مورد علاقهتان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست دهید ممکن است هرگز قادر نباشید او را پیدا کنید. از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود:
سوئیچ ماشین را به پزشک میدهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه دوست عزیزم منتظر اتوبوس میمانیم.
--------------------------------------------------------------------------------شرح
همه میپذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است، اما هیچکس در ابتدا به این پاسخ فکر نمیکند. چرا؟
زیرا ما هرگز نمیخواهیم داشتهها و مزیتهای خود را (ماشین) از دست بدهیم. اگر قادر باشیم خودخواهیها، محدودیت ها و مزیتهای خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات میتوانیم چیزهای بهتری به دست بیاوریم. |
این نوشته خیلی پر معنا است
سلام.ممنونم از نظرت.باز هم به سایتم سر بزن!
سلام
ممنون. بسیار آموزنده بود.
و منالله توفیق ...
سلام.ممنونم از نظرت باز هم سر بزن!!!!!!
اگه اون پزشک رانندگی بلد نباشه چی؟