رو به فردا RO be FARDA

**<مطالب خواندنی><عکسهای زیبا و کمیاب><سرگرمی><خبر><سینما>**

رو به فردا RO be FARDA

**<مطالب خواندنی><عکسهای زیبا و کمیاب><سرگرمی><خبر><سینما>**

پیره مرد مهربون...

ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﻣﺪﻩﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ ﺑﻬﻢ ﯾﺎﺩ ﺑﺪﻩ که ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺷﻨﺎ ﮐﻨﻢ .
ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﻓﮏ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯿﻪ.
 ﻭﻟﯽ ﺍﻻﻥ ﻣﻨﻈﻮﺭﺷﻮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ :))))))))

دست دادن...

ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ : ﺍﮔﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺁﻭﺭﺩ ﺟﻠﻮ ﯾﻌﻨﯽ ؟

ﻓﺎﻣﯿﻞ دور: ﻣﯽ ﮔﯿﻢ ﺩﺳﺘﺘﻮ ﺑﮑﺶ !

ﮐﻼﻩ ﻗﺮﻣﺰﯼ : ﻣﯽ ﮔﯿﻢ ﻣﮕﻪ ﮐﺎﺭﺍﺗﻪ ﺑﺎﺯﯾﻪ ؟

ببعی : ﻣﯽ ﻟﯿﺴﯿﻢ

آﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ : ﻧﻪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﻤﻮﻧﻮ ﻣﯽ ﺑﺮﯾﻢ ﺟﻠﻮ ﻭ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺩﺳﺖﻣﯽ ﺩﯾﻢ ..

ﺣﺎﻻ ﺍﮔﻪ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ ﺟﻠﻮ ﭼﯽ ؟

ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ ﺯﺍ : ﻣﺎ ﺩﺳﺘﻤﻮﻧﻮ ﻣﯽ ﺑﺮﯾﻢ ﺟﻠﻮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺗﻮ ﻧﺎﻓﺶ 

غمگینم...

غمگینم مثل میمونی که تا فضا میره و وقتی برمیگرده میبینه بازم تو ایرانه

فرارررررر

یکی از دوستام میگفت:

با ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺯ ﺗﺎﮐﺳﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﻭﻟﯽﮐﺮﺍﯾﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﯾﻢ ﺑﺩﯾﻢﻗﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺸﯾﻢ ﻭﺍﻟﻔﺮﺍﺭ !

بعد ﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﭼﻬﺎﺭﺗﺎﻣﻮﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺩﺭﺍﯼﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ .

ﺭﻓﺘﯿﻢﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻫﯿﭽﮑﯽﻫﯿﭽﮑﯽﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻨﺪﺗﻨﺪ ﺯﺩﻥ ﻧﻔﺴﻤﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ،ﺯﺩﻡ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺗﻢ :ﺣﺎﻻ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﻩ؟؟

ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ :ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﻨﻢ ! ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ :|


شما بودی؟؟؟

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺗﺎﮐﺴﯽﺍﻟﮑﯽ ﯾﻬﻮ ﺗﻮ ﭼﺸﻢ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﻢ ﻋﯿﻦ ﺑﺰ ﺯﻝ ﺯﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﺑﯽﻣﻘﺪﻣﻪ ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ :ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﯾﺪ ؟

ﻃﺮﻑ ﮐﻪ ﮔﯿﺞ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :... ﭼﯽﺭﻭ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ؟

ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﻫﯿﭽﯽ ...ﺑﻌﺪﺵ ﺩﻣﺎﻏﻢ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﯾﻌﻨﯽ ﻃﺮﻑ ﭼُﺴﯿﺪﻩ ... (((:

ﻃﺮﻑ ...ﺍﻭﻟﺶ ﯾﻪ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻣﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﻌﺪﺵ ﻫﯽ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵﻣﯿﮕﻔﺖ ﺑﻮﯾﯽ ﻧﻤﯿﺎﺩ ... !!!

ﻭ ﻫﯽ ﭼﭗ ﭼﭗ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻦ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﯾﻬﻮ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﺪ ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎﺷﻤﺎ ﺑﻮﯾﯽ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ؟

ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﻢ ﯾﻪ ﺩﻭﺗﺎ ﺑﻮ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﯼ ﻃﺮﻑ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﮐﺸﯿﺪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ...

ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻨﻮ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺍﺯﺵ ﮐﻠﯽ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ:)))))))))))))

استاد معین با چهره جدید و آهنگ جدید

استاد معین با چهره جدید و آهنگ جدید.

ترکم نکن.

منتشر شد...

سالارییییییییییییی معین جون......


....

واقعا واسه این مردم متاسفم...

واقعن متاسفم واسه آدمایی که رفتن تو پیج لیونل مسی هرچی دری وریو فحشو بی ادبی بود دادن.

واقعن آبروی ملتو بردن.

............................................................................................................................................

دقایقی از قرعه کشی جام جهانی و هم گروه شدن ایران با آرژانتین نگذشته بود که صفحه فیس بوک لیونل مسی بازیکن معروف آرژانتینی پر از کامنت هایی بود که به زبان فارسی نوشته شده بود. کامنت هایی که با الفاظ زشت و مستهجن این بازیکن معروف را مورد حمله قرار داده بودند.

که تعداد آن ها فراتر از 100.000 پیغام رفته است.

........................................................................................

جالب اینجاست که این هتاکی ها و بی ادبی ها به صفحه مسی محدود نشد و خیلی از کاربران به صفحه مجری زن حاضر در مراسم فیفا مراجعه و کامنت های زشت و مستهجنی را منتشر کرده اند.

حتی با انتشار عکس مجری زن حاضر در قرعه کشی جام جهانی در صفحات غیر اخلاقی و صفحات شخصی اوج بی اخلاقی را نمایش گذاشته اند.


................................................................................................

همینطور فحش و بدو بیراه به کشور نیجریه و بازیکنان نثار کردند.از قبیله گشنه ها، سیاهانه زشت و...

....................................................................................

نمونه‌ای از کامنت‌های ایرانیان مقیم(!) فیس بوک را بخوانید:

- مسی تو که مسی، اگه طلا هم بودی هیشکاری نمی‌تونستی جلوی ایران بکنی داداش.

- مسی جون یک ماه یارانه خودتو بده هاشم بیگ‌زاده تا ولت کنه

- آهن آلات، ضایعات، مسی‌جات خریداریم!

- بچه‌ها از امروز اینجا پاتوق شد تا شروع جام جهانی. به دوستان خود بگوئید!
 
برخی نظرات آنقدر زشت و زننده است که قابل انتشار نیست.


................................................

جوابه مسی به ملت ایران:


«من برای این مردم متاسفم زیرا اینگونه واژه‌ها بسیار غیر دوستانه هستند».


مشکل گوز یک خانوم با شوهرش

مشکل گوز یک خانوم با شوهرش


یه پیجی (page) هست که این سوال توش مطرح شده:

سلام.

من تازه ازدواج کردم و شوهرمم رو خیلی دوست دارم؛ ولی یه مشکل بزرگ با ایشون دارم؛ اونم خالی کردن بی خبر و بی درنگ و در هر لحظه از شبانه روز باد معده هست!

ایشون جلوی من این کار رو انجام میده توی خونه و گاهی اوقات صداش اونقدر بلنده که لرزه به اندام من میفته.

بهشون میگم که چنین چیزایی اصلا تو خانواده ما عادی نبوده و همه ادب رو رعایت میکردند، ولی ایشون به من میگه سوسول!

سئوالم از شما اینه که چکار کنم که این عادتش رو کنار بگذاره؟ من نمیتونم اصلا کنار بیام با این کارهاش!!!




حالا ببینیم کامنت‌های توپ کاربران مختلف رو
با پتروس فداکار صحبت کن! ضمناً مشکل شما خیلی خاصه باید تو کمیسیون موارد خاص مطرح بشه تا درصورت لزوم تصمیم به اعزام برای خارج کشور و مداوای اساسی بشه.
..................................................
مرد باید بگوزه خواهر من، خوبه بره جلو زن غریبه بگوزه؟
.................................................
توام پا به پاش بگوز جدی میگم!
شیرینی زندگی به همین چیزاشه!
...............................................
نمی تونی از کسی که داری باش زندگی می کنی بخوای نگوزه، خونشه، نرفته که تو اخبار ساعت 9 بگوزه!
کارتن خواب هم که میشد آزادی عمل داشت...خونه خودش که جای خود داره...!
............................................
خب میدونی. موقع اون کار بدن استایل خاصی میگیره، سعی کن به اون استایل شرطی بشی که تا میخواست اتفاق بیفته بطور اتوماتیک بری تو چهارچوب در یا زیر میز!
.............................................
در مواقع اضطراری می تونید گوشهاتون رو با پنبه پر کنید تا فرکانس های صوتی ناشی از گوزهای پر خطر اذیت نکنه پرده گوشتون رو.
...................................................
عزیزم طبق قوانین پاسکال گوزی که بتونه باعث لرزه به اندام شما بشه، فشارش میتونه خیلی از اندام حیاتی فردی که این کار رو انجام داده تهدید کنه!
فشار وارده از هر نقطه عینا به تمام نقاط وارد میشن و بهتره قبل از وارد شدن به نقاط حساس از مجرای اصلی خروج اظطراری کنن...!
....................................................
شوهرت را یک دکتری چیزی نشان بده جاییش از نقاط حساس چیزی نشده باشه :))
...................................................
مردی که صدای باد معدش تن زنش رو نلرزونه، مرد نیس که، جاستین بیبره!
.................................................
نشون میده شما غذاهای خیلی خوبی درست میکنی و دِلیوری میده، تشکر میکنه! نشونه خوبیه!

...................................................
همین کارا رو میکنید مردا از خونه فرارى میشن دیگه.
شما لازمه که حتما تشویقش کنید ...تازه رو تحریرش هم کار کنه... شاید رفت به عاکادمى!
و یه روزی جایزه ای چیزی هم دریافت کنه.
...................................................
این یعنی رابطه تون جا افتاده دیگه.
یعنی یجورایی با شما احساس راحتی می کنه و حتی اینجور میشه تفسیرش کرد که شمارو از خودش میدونه و در هر لحظه و در هر مکان شمارو شایسته صداقت در واکنش طبیعی می‌شناسه...!
.................................................
این کار باعث تحکیم دوستی‌ها در اولین ملاقات با غریبه ها میشه.
بعدشم میگن شوهر فلانی چقدر اجتماعی و راحته.
..................................................
این شوهر نازنینت هم در بیان صراحت داره و هم در عمل صداقتش بی نظیره و رفتارش بدون پنهان کاری است...!
آدمی رک و درون و بیرونش یکرنگ و یکصداست.
...............................................
خواهر عزیز تو هم اگه با اون همصدا بشی شهامت خودت رو به اون نشون دادی و در اثبات علاقه متقابل، باهاش همدلی و همدردی کردی...!
شجاع باش و نترس! از حالا برو تو کارش.
.............................................
آمارشو بگیر و آماده باش که هر لحظه تا گوزید...! بلافاصله تو هم بطور عملی حاضر به جواب باشی تا کم نیاری...!
......................................................
فواید گوز از دیدگاه من:))))))

1- رفع خستگی
2- رفع دل درد
3- سفیدی چهره
4- بهبودی بیماری‌های گوارشی
5- ایجاد رعب و وحشت در شب
6- ایجاد خشنودی دوستان
7- ایجاد تنوع در بوی محیط
8- از بین بردن یکنواختی در زندگی
9- تست حس بویایی اطرافیان
10- ایجاد فضای آزادی و دموکراسی ...

(متاسفم برا کسایی که هنوزم فک میکنن گوز چیز بدیه)
خخخخخخ:))))))

ﺳﻮﺕ ﻭ ﮐﻮﺭ

ﺍﯾﻦ وب ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺳﻮﺕ ﻭ ﮐﻮﺭ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﺨﺪﺍ، ﯾﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﻭﺍﺳﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﺵ خیلی پرطرفدار ﺑﻮﺩ.ﺍﻻﻥ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺳﻮﺕ ﻭ ﮐﻮﺭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻤﺶ...

مرگ دلخراش و غم انگیز یک دختر در تنهایی...

ﭘﺴﺮﻩ :ﺑﺮﻭ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻣﺖ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﻤﻮﻣﻪ

ﺩﺧﺘﺮ : ﻋﺸﻘﻢ ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺑﺨﺪﺍ ﻣﻴﻤﻴﺮﻡ ﭼﺮﺍﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻲ؟؟

ﭘﺴﺮ: ﺩﻳﮕﻪ ﺍﺯﺕ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﮑﺮﺍﺭﻱ ﺷﺪﻩ . ﻭﺗﻠﻔﻦ ﻗﻄﻊﺷﺪ...

ﺩﺧﺘﺮﺧﻴﻠﻲ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﻭﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻴﺮﻩ ﺗﻮﺍﺗﺎﻗﺶ ﭼﺸﻤﺶ ﻣﻴﻮﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻴﺘﻮﺭ ﮐﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮﻋﮑﺲ ﻋﺸﻘﺸﻮ ﻣﻴﺒﻴﻨﻪ ﺍﺷﮏ ﺗﻮﭼﺸﺎﺵ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﺁﻫﻨﮓ ﻣﻮﺭﺩﻋﻼﻗﻪ ﻱ ﻋﺸﻘﺸﻮ ﻣﻴﺬﺍﺭﻩ ﻭﮔﻮﺵ ﻣﻴﺪﻩ .ﺩﻳﮕﻪ ﺍﺷﮑﺎﺵ ﺗﺎﺏ ﻧﻤﻴﺎﺭﻥ ﻭﻣﻴﺮﻳﺰﻥ.
ﺩﺧﺘﺮﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﮑﺮﺩﻳﻪﺗﻴﮑﻪ ﺍﻱ ﺍﺯﻭﺟﻮﺩﺷﻮ ﺍﺯﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ .
ﺍﻭﻥ ﺷﺐ ﺩﺧﺘﺮﺧﻮﺍﺑﺶ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﭘﻴﺎﻡ ﺩﺍﺩ: ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ  ﭘﻴﺎﻣﻮ ﻣﻴﺨﻮﻧﻲ ﺟﺴﻤﻢ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻏﺮﻳﺒﻪ ﺷﺪﻩ ﻭﻟﻲ ﺩﻟﻢ ﻫﻤﻤﻤﻤﻴﺸﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ.ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪﺑﻴﺪﺍﺭﻱ ﺟﺴﻢ ﻫﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﺸﻪ .
ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﻣﻴﺮﻩ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻗﻴﻘﺎ 3:34ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﮑﻮﺕ ﻭﺗﺎﺭﻳﮑﻲ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭﺍﺯﺑﺎﻻﻱ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩ .
ﺩﺧﺘﺮﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻮﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﺮﺩ .
ﺻﺒﺢ ﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮ ﻃﺒﻖ ﻋﺎﺩﺕ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺭﻓﺖ ﺗﺎﺑﻴﺪﺍﺭﺵ ﮐﻨﻪ ﺍﻣﺎﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭﻧﺪﻳﺪ .
ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺧﺘﺮﮐﻪ ﻣﺪﺍﻡ ﻭﭘﻴﺎﭘﻲ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻬﺶ ﺭﻭﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﮔﻮﺷﻲ ﺭﻓﺖ ﭘﺴﺮﻯ ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻤﺎﺱ ﻣﻴﮕﺮﻓﺖ .
ﭼﺸﻢ ﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩﮐﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ : ﻋﺰﻳﺰﻡ،ﻋﺸﻘﻢ،ﺑﺨﺪﺍ ﺷﻮﺧﻲ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻴﮑﻨﻢ ﻋﺸﻘﻢ ﻓﻘﻂ ﻳﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺗﻮﺭﻭﺧﺪﺍ ....
ﺍﻭﻥ ﭘﻴﺎﻡ ﺩﻗﻴﻘﺎﺳﺎﻋﺖ 3:35 ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ...
ﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻱ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﻣﻼﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭﭼﻴﺰﻱ ﮐﻪ ﻣﻴﺪﻳﺪ ﺑﺎﻭﺭﻧﻤﻴﮑﺮﺩ ...
ﻛﻠﻴﭙﺲ ﺩﺧﺘﺮﺑﻪ ﺑﻨﺪﻟﺒﺎﺳﻰ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﮔﻴﺮﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ....
ﺁﺭﻩ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ... :-| :-| :-|

شهاب تیام

شهاب متولد 14بهمن 1360 تا 16 سالگی هم ایران بوده بعد رفته ترکیه وازاونجا به امریکا اونجا باشهیاد اشنا شده وبه کمک اون اولین ترانش به اسم دختر کابلی وخونده .
شهاب تیام مهندس کامپیوتره و ده ساله که تو شرکت اینتل کار میکنه.

نام امامزاده بیژن عوض شد

نام امامزاده بیژن عوض شد


نام "امامزاده بیژن" در در روستای "کُپ سفلی" از توابع استان مازندران به "امامزاده بی جِن" تغییر یافت.

عبدالله ولی‌نژاد، سرپرست اداره‌ اوقاف و امور خیریه‌ شهرستان نور، شهریوماه امسال، درباره وجود امامزاده‌ای معروف به "سید بیژن" گفته بود: "شاید تا چند سال پیش، کمتر کسی نام امامزاده سید بیژن را شنیده بود؛ اما از دو سال پیش که ضریح‌گردانی در برخی شهرستان‌های استان مازندران انجام شد، این نام نیز بر سر زبان‌ها افتاد.

انتشار عکس تابلوی امامزاده بیژن در ماه های گذشته در اینترنت اسباب شگفتی و گاه شوخی کاربران شده بود و در سایت ها و شبکه های اجتماعی بازنشر می شد.


امامزاده‌های ایران در سال ۱۳۵۷، حدود ۱۵۰۰ بقعه برآورد شده بود، اما با گذشت بیش از سی سال، تعداد این امامزاده‌ها به نزدیک ۱۱ هزار بقعه رسیده‌ و این به آن معنا است که به طور متوسط، سالانه بیش از ۳۰۰ امامزاده در ایران شناسایی می‌شود!!!!!!

زمینه ی دسکتاپ میلیون ها کاربر

شاید وقتی این عکس رو میگرفت خودش هم فکرش رو نمیکرد این عکس یه روزی عکس پس زمینه ی دسکتاپ میلیون ها کاربر ِ کامپیوتر تو د نیا بشه !

آدمه ﻏﻤﮕﯿﻦ

ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺷﺪﻩ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺑﺎﺷﯿﻦ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺟﻠﻮﺗﻮﻥ ﺑﮕﻮﺯﻩ ﻭﻟﯽ ﺷﻤﺎ ﻧﺨﻨﺪﯾﻦ؟؟!
ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ ﻣﻦ که ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﺯ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﺮﺳﯿﺪﻡ.ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻥ آﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺭﻭ؛ ﺟﺪﯼ ﺑﮕﯿﺮﯾﻦ!
 ﺍﻭﻥ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻏﻤﮕﯿﻨﻪ ..!

تو مسله داداشی

غیافه پسرا وقتی دخدرا بهشون میگن تو مسله داداشم میمونی

مقبره ی پوریای ولی

مقبره ی پوریای ولی ، پهلوان بزرگ ایران در شهرستان خوی

واقا متاسفم...



چس مسقال

چس مسقال با رسم شکل

فشار ریدن

دیووووووووثا با همین فشار میرینن رو ماشین :|


گربه

اگه تونستی رو 3 ثانیه گربه رو پیدا کنی!!!!!

خاطرات سفر پیانیست کلاسیک ژاپنی به ایران



نوریکو اوگاوا، پیانیست کلاسیک ژاپنی و متولد سال ۱۹۶۲ در کاواساکی است
.

او در حال حاضر در مدرسه موسیقی و نمایش گیلدهال در لندن تدریس می‌کند و در دانشگاه موسیقی توکیو به عنوان استاد مهمان و در کاواساکی به عنوان مشاور هنری تالار سمفونی موزا کاواساکی فعالیت دارد


اوایل آبان امسال او به دعوت سفارت ژاپن در تهران به ایران سفر کرد و در تهران و شیراز سه برنامه اجرا کرد.

می دانستم که سفارتخانه های ایران و بریتانیا در پایتخت کشور مقابل تعطیل اند، مناسبات دیپلماتیک دو کشور در سالهای اخیر دوباره تیر و تارشده و پوشش اکثر رسانه های بریتانیایی و غربی از ایران طوری است که در دل آدم هراس و یا حداقل نوعی اکراه ایجاد می کند.

باید اعتراف کنم که قبل از سفرم به ایران حقیقتا نمی دانستم که به چه جایی دارم سفر می کنم ولی در مجموع نسبت به این سفر و دیدار از ایران احساس مثبتی داشتم

.

وقتی در فرودگاه لندن در صف مسافران برای پرواز تهران ایستاده بودم و بعد به سمت هواپیما می رفتیم، آن احساس غریزی مثبت در مورد سفر به ایران جان بیشتری گرفت.


در میان مسافران ایرانی تعداد زیادی از زنان و مردان جوانی را می دیدم که در ظاهر و رفتارشان با همه آدم های دیگری که من در لندن به دیدن آنها عادت کرده ام هیچ تفاوتی نداشتند

.

اکنون که پس از چند روز اقامت در ایران خاطرات خود را از آن سفر استثنایی را مرور می کنم می بینم که برجسته ترین بخش از این خاطرات برخورد گرم و صادقانه و مهمان نوازی مردم بود.


همه لبخندی مودبانه به لب دارند و من که زاده کشوری هستم که رفتار محترمانه با دیگران ارزش زیادی دارد به خوبی رفتار محترمانه مردم در ایران را درک می کردم.

آنچه در این دیدار کوتاه من از مردم ایران دیدم این بود که آنها همیشه خیلی آرام، خوش برخورد و برای هر نوع کمک و همکاری ای آماده هستند.


از خودم می پرسم که چرا تا قبل از این سفر در مورد مردم خوب و خوش برخورد ایران که بسیار با فرهنگ هستند و به فرهنگ و هنر خود افتخار می کنند من هیچی نمی دانستم؟


ﮐﻼﭺ

ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﺎﻻ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﯿﺸﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﻼﭺ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘه...:|  :| :|

شال نازک

ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﻣﺎ ﺷﺎﻝ ﻧﺎﺯﮎ ﻣﯿﭙﻮﺷﻦ ﻭ ﮔﺮﺩﻧﻮ ﮔﻮﺷﺸﻮﻧﻮ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻥ ﺑﯿﺮﻭﻭﻭﻭﻥ.
ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺍﮔﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺖ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺑﺪﻩ ﺗﺎ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ l:
ﻭﺍﻻﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﻓﻘﻂ ﺍﻟﮑﯽ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﻣﺮﯾﺾ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻫﻢ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺲ ....

محرم شروع شد

محرم شروع شد.

مگه میشه این ماه بیاد و بره و دعاهای ما بیجواب بمونه.؟

و دست خالی برگرده؟

مگه میشه خدا اشکهای ما رو ببینه و توجهی نکنه؟؟؟


مریم:


سلام.

نامزدم سرطان داره تروخدا هرکی خوند واسش دعا کنه حالش خوب شه خیلی میترسم...



خدایا به حق ای ماه عزیز به حق امام حسین تمام مریضا رو شفا بده...


صبح نامرد

ﺻﺒﺢ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺮﻭﺯ !

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﮓ ﺗﻠﻔﻦ ﺩﺭ ﺍﻭﻝ ﺻﺒﺢ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ . ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺱ ﻫﻤﻪ ﺳﻠﻮﻝ ﻫﺎﯼ ﺑﺪﻧﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩ . ﻭﺍﺭﺩ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺮﺍﻥ ﺧﻮﺍﻧﻬﺎ ﻭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻓﺮﺳﺖ ﻫﺎ . ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺗﺮ ﻫﻢ ﺷﺪﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻥ ، ﺑﯽ ﺩﻓﺎﻉ و ﻣﻈﻠﻮﻡ ، ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺗﺮﻣﻪ ﺑﻮﺗﻪ ﺟﻘﻪ . ﺑﺪﻡ ﺁﻣﺪ ﺍﺯ ﺗﺮﻣﻪ . ﺑﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺻﻒ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺪﻡ ﻭ ﮔﯿﺞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﯿﺶ ﻧﻤﺎﺯ ﭼﻪ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﺩ . ﻓﻘﻂ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﻤﯿﮑﻨﯿﻢ ! ﻣﺮﮒ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﺟﺪﺍً ﭼﻬﺮﻩ ﺯﺷﺘﯽ  ﺩﺍﺭﺩ . ﺩﻭﺭ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ . ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ...

(از زبان برادرش)


هستی حشمتی / شوشتر/ 7ساله / مبتلا به سرطان


عشقه بینه منو پشه...

ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﯾﻪ ﺷﺐ ، ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﭘﺸﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﺻﺎﻑ ﻧﺸﺴﺖ
ﻧﻮﮎ ﺩﻣﺎﻏﻢ !
ﯾﻪ ﻧﯿﮕﺎ ﺑﻬﺶ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻤﻮ ﮔﻔﺘﻢ : ﺳﻼﻡ
ﮔﻔﺖ : ﻋﻠﯿﮏ ..
ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﯿﻪ؟
ﮔﻔﺖ : ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻧﯿﺸﺖ ﺑﺰﻧﻢ
ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ... ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻪ ﺭﻭ ﮐﻮﺗﺎ ﺑﯿﺎ
ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﺑﻤﯿﺮﯼ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﺍﺭﻩ . ﮔﺸﻨﻤﻪ .
ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﺎ ﻣﺸﺘﻢ ﻟﻬﺖ ﮐﻨﻢ .
ﮔﻔﺖ : ﺧﻮﺩﺗﻢ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﯿﺎﯼ ﺑﺰﻧﯽ ﺟﺎ ﺧﺎﻟﯽ ﺩﺍﺩﻣﻮ ﻣﺸﺘﺖ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﻭﺳﻂ ﺩﻣﺎﻏﺖ !
....
ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺣﺮﻓﺶ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻣﯿﻮﻣﺪ !
ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﯿﻠﯽ ﭘﺴﺘﯽ
.. ﯼ ﺩﻓﻪ ﺁﻫﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻟﺶ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺳﺎﮐﺖ ﺷﺪ ...
ﮔﻔﺘﻢ ﭼﯽ ﺷﺪ؟؟
ﮔﻔﺖ : ﺣﺎﺿﺮﯼ ؟
ﮔﻔﺘﻢ : ﺗﺎ ﺟﻮﺍﺑﻤﻮ ﻧﺪﯼ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻡ ﺑﺰﻧﯽ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺻﺮﺍﺭﻣﻮ ﺩﯾﺪ . ﺩﺳﺘﻤﻮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﺑﯿﺎ
ﮔﻔﺘﻢ ﮐﺠﺎ؟؟؟
ﮔﻔﺖ : ﻣﮕﻪ ﻧﻤﯿﺨﺎﯼ ﺟﻮﺍﺏ ﺳﻮﺍﻟﺘﻮ ﺑﺪﻭﻧﯽ ؟ﭘﺲ ﻫﯿﭻ ﻧﮕﻮﻭ ﻭ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﺑﯿﺎ
... ﺍﺯﺟﺎﻡ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﺎﻫﻤﺪﯾﮕﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺭﻓﺘﯿﻢ ...
ﮔﻔﺖ : ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﯾﺎ ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﮐﺎﺭﻭ ﺗﻤﻮﻡ ﮐﻨﻢ ؟؟
ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺗﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺳﻮﺍﻟﻤﻮ ﺑﮕﯿﺮﻡ ... ﺑﺮﯾﻢ
ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺯﺩ ﺑﻪ ﭘﺸﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﭘﺸﺘﮑﺎﺭﺗﻪ ﮐﻪ
ﻣﻨﻮ ﮐﺸﺘﻪ !
ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭘﻨﻬﻮﻥ ،ﯾﻪ ﺟﻮﺭﺍﯾﯽ ﺍﺯﺵ ﺧﻮﺷﻢ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﻘﺪﺍ ﻫﻢ ﺑﭽﻪ ﺑﺪﯼ ﻧﯿﺲ !
ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮﺍ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﮔﻔﺖ : ﺁﻫﺎﺍﺍﯼ ﺁﻕ ﭘﺴﺮ .ﺭﯾﺴﯿﺪﯾﻢ !
ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺐ
ﮔﻔﺖ :ﺧﺐ ﮐﻪ ﺧﺐ .
ﮔﻔﺘﻢ : ﺯﻫﺮ ﻣﺎﺍﺍﺭ .. ﭘﺲ ﺟﻮﺍﺏ ﺳﻮﺍﻟﻢ ﭼﯽ ﺷﺪ؟؟
ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﺣﻠﻘﻪ ﺯﺩ ﻭ ﺳﺮﺷﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ !
ﮔﻔﺘﻢ :ﭼﯿﻪ ؟
ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺭﺍﺧﻮ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺗﻮﺵ ﺯﻧﻮ ﺑﭽﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ !
ﺍﻭﻧﺸﺒﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﭘﯿﻒ ﭘﺎﻑ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﺖ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺎﺩ ، ﻟﻌﻨﺘﯽ؟؟
ﮔﻔﺘﻢ : ﺁﺭﺭﻩ . ﭼﻄﻮﺭ ؟؟
ﮔﻔﺖ : ﺯﻥ ﻣﻦ ﺍﻭﻧﺸﺐ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﺖ . ﻭﻟﯽ ﺗﻮﺋﻪ ﻧﺎﻣﺮﺭﺭﺩ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺯﻫﺮﻣﺎﺭﯼ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﺵ ﺩﺍﺩﯼ ﺍﻭﻧﻮ ﺍﻓﻠﯿﺞ ﮐﺮﺩﯼ . ﺍﻻﻥ ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﻭ 70 ، 80 ﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﻗﺪ ﻭ ﻧﯿﻢ
ﻗﺪ ﻭ ﯾﻪ ﺯﻥ ﺍﻓﻠﯿﺞ !!
ﺍﻭﻧﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮﮐﻪ ﺗﻮﺋﻪ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﯾﻪ ﭼﯿﮑﻪ ﺍﺯﻭﻥ ﺧﻮﻧﺘﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺪﯼ !!
ﺳﮑﻮﺕ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺑﯿﻨﻤﻮﻥ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ !
ﺑﻐﻀﯽ ﺗﻠﺦ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻠﻮﻣﻮ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯿﺪﺍﺩ . ﺭﺍﺳﺸﻮ ﺑﺨﺎﯾﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﻮﻭﺭﺩﻣﻮ ﺯﺩﻡ ﺯﯾﺮ
ﮔﺮﯾﻪ ........
ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺍﻭﻧﺸﺐ ﻣﺎ ﺑﺎﻫﻢ ﺷﺪﯾﻢ ﻋﯿﻦ ﺩﻭﺗﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺧﻮﺏ .
ﻫﺮﺷﺐ ﻣﯿﺎﺩ ﭘﯿﺸﻤﻮ ﺗﺎ ﺩﻟﺶ ﻣﯿﺨﺎﺩ ﻣﯿﺬﺍﺭﻡ ﺧﻮﻥ ﺑﺨﻮﺭﻩ .
ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﺣﺪ ﻭ ﺣﺪﻭﺩﺷﻮ ﻣﯿﺪﻭﻧﻪ ﻭ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺳﻮﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ !
ﺣﺎﻝ ﺯﻧﺸﻢ ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﺘﺮ ﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯿﺸﻪ !
ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﻭﺗﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﺯﻧﺶ ﮐﻪ ﯾﻪ ﻋﺼﺎ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻠﺶ ﺩﺍﺷﺖ
ﺍﻭﻣﺪﻥ ﭘﯿﺸﻢ ..
ﺟﺎﯼ ﻫﻤﮕﯽ ﺧﺎﻟﯽ ..
ﺩﻭﺗﺎﯾﯿﺸﻮﻥ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺭﻭ ﺩﻣﺎﻏﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻦ : ﺑﺰﻧﯿﻢ ؟؟
ﻣﻨﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪﻣﻮ ﮔﻔﺘﻢ :
ﻫﺮﭼﻘﺪ ﺩﻟﺘﻮﻥ ﻣﯿﺨﺎﯾﺪ ﺑﺰﻧﯿﺪ . ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺷﯿﺪ ...
:)))))))))))))))))))))

مادر...

ﺩﮐﺘﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﻓﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺷﺮﻃﯽ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺑﻪ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﻧﯿﺎﯾﺪ.
ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﭘﯿﺶ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺖ :
ﺩﺭ ﺳﻦ ﯾﮏ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﻣﺮﺩ ﻭﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺮﺍ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﺮﺝ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﮐﻨﺪ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺧﺖ ﻭ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﯿﺸﺴﺖ.
ﺣﺎﻻ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺷﺮﻁ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺪﻭﻥ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺍﯾﻦ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﺍ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺯﺩﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺗﺎﻥ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟؟
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ :ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﺸﻮﺭ، ﻓﺮﺩﺍ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﯿﺎ ﻭ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻢ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﯽ...
ﻭ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﺭﺍ ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺩﺳﺘﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﺯﯾﺮﺍ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺎﻥ
ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺷﺴﺘﻦ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﭼﺮﻭﮎ ﺷﺪﻩ ﻭﺗﻤﺎﻣﺎ ﺗﺎﻭﻝ ﺯﺩﻩ ﻭ ﺗﺮﮎ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ...
ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﺑﻪ ﻟﺮﺯ ﻣﯿﻔﺘﺎﺩ .
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﺴﺘﻦ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﺘﻮﻧﺴﺖ ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﻬﻢ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯﻡ ﻧﻤﯿﻔﺮﻭﺷﻢ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻣﻦ ﺗﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩ . . .

خدایا...

خدایا!

سرده این پایین ، از اون بالا تماشا کن.

اگه میشه فقط گاهی بیا دسته منو "ها" کن.

خدایا !

گاهی که دلتنگم ، از اون بالا ، تو میبینی. بگو گاهی که غمگینم ،تو هم دلتنگو غمگینی ؟

خدایا!

 کس نمیبینه که دنیا زیر چشماته. یه عمره یادمون رفته زمین دار مکافاته.

خدایا !

وقته برگشتن یه کم با من مدارا کن. شنیدم گرمه آغوشت ، اگه میشه منم جا کن...

سلام به همه دوستای گلم

سلام به همه دوستای گلم...

خوبین...

چطورین با زحمتا...


به خاطر شرایط کاری و دسترسی نداشتن مستقیم اینترنت و گرونیه شدیده کافی نت اینجا فعلن نمیتونم بیام.

واقعن شرمندم.

امیدوارم که تو اینجا به هرکی توهین یا بی ادبی شد منو ببخشه.

فقط خواستم تو اوقاتی که داشتم شادتون کنم و لبتونو بخندونم.هیچ چیز جز این نبوود.

امیدوارم روزی بشه که مثله همیشه هر روز در کناره شما باشم.واقعن برام سخته که نتونم حتی یه روز بخندونمتون.

هر چن وقت میام نظراتتون و میخونم و دلخوش به اینم که به یادمین.

امیدوارم بدی و و بازم هم بدی دیدین حلال کنین.


امیدوارم هر کجای این سرزمین هستین شادو سلامت باشین.و هیچ غمو غصه ای تو زندگیتون نیاد.

شاد باشین.

زندگی دو روزه میگذره...


.......................................................................................


امشب شبه آرزوهاست...

بایید دعا کنیم برای آن کودکی که در آن سوی پهناور زمین امشب را گرسنه خواهد خوابید...

و برای آن بیماری که فردایش را کسی امیدوار نیست.

بیاییم از خدا بخواهیم رنجهای آدمی را بکاهد و آرامش را بر ما بیافزاید.


الهی به امید تو...


............................................................................................


دوستون دارم شدیددددددددددددددد


مواظبه خودتون باشید.خیلی خیلی خیلی

التماس دعاهاتون

امین / 26 اردیبهشت 1392

بالا رفتن از رختخواب

انصافاً یکی از تفریحات دوران بچگیت بالا رفتن از رختخواب و فرار بعد از ریختن رختخوابا نبود؟


off عشق

قیافه دخترا وقتی یواشکی میرن off عشقشون رو میبینن

خیلی تنهام

بعضی وقتا دلت میخوادیکی از پشت چشماتو بگیره و بگه اگه گفتی من کیه ام؟

توام دستاتو بزاری رو دستاش و بگی:

"هر کسی هستی بمون،خیلی تنهام..."


میدونم برات سخته

میدونم برات سخته... اما یه نظر بده ...

محبت

به سگ ها که محبت میکنی باوفا میشن
به آدم ها که محبت میکنی هار میشن
امااااا به خر که محبت میکنی....

اصلا براش فرقی نداره!!

از بس که ثبات شخصیت داره این بزگوار

پایان رابطه

وقتی که یک رابطه تمام میشود ،


بزرگترین درد آدمی این ست که درگیر میشود:


آیا آن طرف هم در تمام این روزها ، ماه ها ، سال ها  به آن روزهای خوب فکر میکند ؟


آیا او هم در حجم وسیع خاطرات غرق میشود ؟


آیا او هنوز هم برایم اشک میریزد؟


آیا او هنوز هم دلتنگ من است؟


آیا او هم آهنگ های همیشگی را گوش می دهد  یا نه دیگر طبع ش تغییر کرده ؟


آیا او هم شماره تلفن مرا از حفظ است یا نه ؟


آیا او هم بایگانی عکس های قدیمی دارد یا که نه ؟


آیا او هنوز هم دوسم دارد؟


آیا . . . آیا . . .آیا


این سوالات است که مثل خوره روح آدمی را می جود


و بعد آدمی دیگر آدم سابق نمیشود


آدم سابق نمیشود


نمیشود


نمیشود


فرشته های معصوم

خدایا همه فرشته های معصوم رو از شرِ بیماری نجات بده!


با تشکر از معلم که خودشو پاره میکنه

با تشکر از معلم که خودشو پاره میکنه


پیر مرد و دختر

پیرمرد از پرسید
غمگینی؟
نه
مطمئنی ؟
نه
چرا گریه می کنی ؟
دوستام منو دوست ندارن
چرا ؟
جون قشنگ نیستم
قبلا اینو به تو گفتن ؟
نه
ولی تو قشنگ ترین دختری هستیکه من تا حالا دیدم
راست می گی ؟
از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد
چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت

اسیر عشق

اسیر عشق :)))))))))))))

چطور ولم کردی

ببین چی کار کردی با من لامصب

هر شب کارم شده گریه یا مستم

تو اوج دوستی چطور ولم کردی

وقتی مشکلی نبود بین ما اصلا


اختلاف تصویر

تو این دو تا تصویر چندتا اختلاف میبینید؟؟؟؟

فاحشگــی

اَنگ فاحشگــی میزنند

به دختــری که رژقرمــز میزنــد

نگ ســوســول میزننــد
به پســری که طبــق مــد لبــاس میپوشــد

ینجــا ایــران اســت

"قضــاوت کــردن کار مــن و توســت"

قالیچه

من چی بگم به این الان


قیافه پسرا وقتی ازشون تعریف میکنی

قیافه پسرا وقتی ازشون تعریف میکنی