رو به فردا RO be FARDA

**<مطالب خواندنی><عکسهای زیبا و کمیاب><سرگرمی><خبر><سینما>**

رو به فردا RO be FARDA

**<مطالب خواندنی><عکسهای زیبا و کمیاب><سرگرمی><خبر><سینما>**

یک داستان غم انگیز از یک دانشجوی مهندسی

یه دانشجوی مهندسی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود.  

بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد. 

بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه. 

روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت " من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت  "اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن. 

ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد. 

چهار سال آزگار کذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. 

اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!  

نتیجه اخلاقی : پسرای مهندس ما هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.!!

جفتشون اینکاره بودن ناکسا

یه زن و شوهر رو تخت خوابیده بودن، خانومه که داشت خواب می دید ناغافل فریاد میکشه : "شوهرم اومد..." مرد بیچاره از خواب می پره و دستپاچه خودشو پرت میکنه زیر تخت !! 

 جفتشون اینکاره بودن ناکسا    

دوستت دارم عزیزم

دختر : ساعت چنده ؟
پسر : ساعت چنده ؟
دختر : دیوونه شدی ؟
پسر : دیوونه شدی ؟
دختر : چرا هر چی میگم تکرار میکنی ؟
پسر : چرا هر چی میگم تکرار میکنی ؟
دختر : دوستت دارم عزیزم
پسر : ساعت هفت و چهل و پنج دقیقه

دختری با صورت عجیب

 

 

بنازم به حکمتت...

زمانى که ما مدرسه مى رفتیم

جالب است هواپیمای جاسوسی آمریکا با این همه سیستم رادار گریز و... شناسایی و شکار می‌شود ولی کاروان مواد مخدر وارد کشور می‌شود...
[روزنامه خراسان - ستون حرف مردم] 

 *******************

زمانى که ما مدرسه مى رفتیم، 

 یک نوع املاء بود به نام 'املاء پاتخته اى' ، در نوع خودش عذابى بود الیم! 

براى کسى که پاى تخته مى رفت یه حسى داشت تو مایه هاى اعدام در ملاءعام.. و براى همکلاسى هاى تماشاچى چیزى بود مصداق تفریح سالم..

حضورت همچون معمای حل ناشدنی‌ست...

 

تو آنقدر ساده و راحت آمدی که من شیفته صداقت و سادگی‌ات شدم،

نمی‌خواهم به این زودی ها از دستت بدهم،

مرا تنها  نگذار

 کاش می شد قایق خسته جسمم در ساحل وجودت آرام گیرد..  

و من می توانستم کوله بار سنگین دردهایم را در بیراهه‌های بیقراری،

آنجا که دست هیچ آدمی زادی به آن نرسدرها کنم..

  و مجبور نبودیم در میانه راه، دیوار سرد جدایی را پیش رو ببینیم.

کاش تا آخر راه دل به جاده می سپردیم

مثل سایه، مثل رویا...

آیا طاقت می‌آورم این همه خاطره را رها کنم

و آیا تو می توانی با بی‌احساس ترین احساسها رها شوی!؟

 و آیا از این مرداب و پهن دشت وسیع به سلامت خواهیم گذشت؟؟؟

ذخیره آذوغه

 این معده ایرانیا هر چی تو ماه رمضون استراحت میکنه تو محرم پدرش و پدربزرگش و پدرِ پدربزرگشم در میاد!!  

آذوقه یک ماهشون رو هم ذخیره میکنن 

 

ﺗﺎ ﺩﻩ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﺮﻡﻣﺎﻣﺎﻥ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﭼﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ؟.. ﻗﯿﻤﻪ
.
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺷﺎﻡ ﭼﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ... ؟ ﻗﯿﻤﻪ
.
ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ... ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﻭﻥ ﻗﯿﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﺪﻩ ﺑﻤﺎﻟﻢ ﺭﻭ ﻧﻮﻥ... ﺩﯾﺮﻡ ﺷﺪ!...

نذرتان قبول!

یــــــــــــــک محل را نذری میدهید، بی آنکه حواستان باشد
نیازمندان، زورشان به صف ایستادن نمیرسد
و اگر هم برسد، از لباسهایشان خجالت می کشند......
 

 

نذرتان قبول!
که هم محلی هایتان
از زعفران برنج نذریتان تعریف میکنند......

ظرف یکبار مصرف

توی دانشگاه یکی از هم کلاسیها از یه دختره خوشش اومده بود، رفته بود کشیده بودش کنار با اعتماد به نفس کامل بهش گفته بود: دیگه وقتشه که سایه ی یه مرد بالا سرت باشه… 

******************* 

قدیما ظرف یکبار مصرف نبود، دختر همسایه دوبار میومد،
یه بار نذری میاورد، یه بار میومد واسه ظرفش، آدم فرصت فکر کردن و تصمیم گیری داشت. بعد میگن چرا آمار ازدواج کم شده
شما دارین فرصتها رو از جوونا میگیرین... والا 

****************** 

همسایه طبقه پایینی‌مون نذری میداد. کلی صف کشیده بودن دمه خونمون می‌خواستم برم بالا رفتم سمت در. یارو از ته صدا زد: کجا میری ته صف اینوره‌ها! می‌گم خونه‌مون اینجاست! میگه واسه ما فیلم بازی نکن! کم مونده بود دسته جمعی بریزن سرم. مجبور شدم واسه اینکه کتک نخورم برم تو صف وایسم که برم خونه

دوست دختر کریستیانو رونالدو و مسی

کریستیانو رونالدو و دوست دختر ۲۵ ساله اش ایرینا شیاک  

 

ایرینا شیاک سوپر مدل متولد روسیه ۲۵ سال سن دارد و از پدری مسلمان و تاتار و مادری روس در روسیه به دنیا آمده است. او در دنیای مد چهره ای شناخته شده است و بیشتر به خاطر فعالیتش در زمینه لباس‌های زیر زنانه ویکتوریا سیکرت مشهور است.*********************************************************** 

لیونل مسی و دوست دختر ۲۲ ساله اش آنتولا روکوزو 

  

آنتولا روکوزو دختری ۲۲ ساله است وی دانشجوی رشته تغذیه است و متولد شهر روزاریو آرژانتین  یعنی جایی که لیونل مسی هم در آنجا به دنیا آمده است. هر دو از سن ۵ سالگی همدیگر را می‌شناخته و می‌دیدند چرا که پسر عموی آنتولا یعنی لوکاس دوست صمیمی‌ لیونل مسی بوده و هست.

باقالی

یعنی می خوامت دوربین مدار بسته گذاشتی واسه باقالیات....  

سلام ای کعبه دلها حسین

 

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

پدر ای . . .

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی ... پیر شده وقتی داره صورتشو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی .... پیر شده وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچی نمیگه.... و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو بود دلت....میخواد.....بمیری  

مامان بزرگم

همه پیرزنا مث برف پاک کن میرقصن؟ یا مادربزرگ من اینجوریه فقط ؟

******************** 

عشق هم عشقای قدیمی: بابا بزرگم دوران نامزدیش اولین باری که مامان بزرگمو "بوس" کرده مامان بزرگم " تشنج " ... کرده بردنش درمانگاه !

سلامتی اونایی که 8 صبح کلاس دارن

 سلامتی اونایی که 8 صبح کلاس دارن ...  

ولی صبح پا میشن 10 دقیقه زمین و نیگا میکنن، ساعت و نیگا میکنن، به اون خراب شده فک میکنن، پسِ کله شونو میخارونن یه کم دیگه خمیازه میکشن بعد میبینن خوابشون میاد دوباره وِلو میشن رو تخت میخوابن..!!

دلم خواست...

دلم خواست" چیست؟

 

قطعی ترین و منطقی ترین دلیل برای کاری که در آن ریده اید

  

****************** 

فقط یه ایرانی میتونه
شامپو رو تو یه هفته تموم کنه
و تهش رو با آب قاطی‌ کنه
و یک ماه بیشتر استفاده کنه ... !!!! 

************** 

یکی از بدی‌های هدفون اینه که همش فکر می‌کنی دور و ورت داره یه اتفاقی میفته که تو ازش خبر نداری! 
یکی از بدی های سایلنت گذاشتن گوشی هم اینه که
همش فک میکنی اس ام اس اومده میری نگاه میکنی میبینی هیچ خبری نیست!  

همش با خودت درگیری اصن 

***********

نقش منشی در فیلم های ایرانی: 

- آقای رییس من بهشون گفتم شما جلسه دارین ولی ایشون...
-اشکالی نداره، شما بفرمایید 


خیلی جاهام نقش زن دوم رو دارن که نقش مهمیه  

بعضی وقتها مشکلات یکی یکی نمیان سمت آدم

صبر میکنن همه با هم یه آژانس میگیرن 

 

 تازه بدتر از همه پول آژانسم باید بدی  

************** 

گیرم برم آمریکا واسه زندگی! 

 بهترین جاش اصلا!  

تو بگو بهترین شرایط!  

فقط کافیه تو آمریکا برق بره بعد برق که بیاد هیشکی تو صلوات فرستادن منو همراهی نکنه!  

بغضم میگیره

 

 *******  

شورتتونو رو شلوار بپوشین

آهای شماهایی که میخواین مارک شورتتون معلوم بشه ..  

خب شورتتونو رو شلوار بپوشین تا چشممون به جمال ...روشن نشه  

بیابون

دو نفر با هم شب رو تو بیابون چادر میزنن، نصف شب یکیشون به اون یکی میگه:  

به آسمون نگاه کن چی میبینی؟  

طرف میگه: یه عالمه ستاره! 

 اولی میگه: چی می فهمی؟ 

 طرف میگه: از چه نظر دیدگاهمو بگم؟ ستاره شناسی ؟ الهیات یا فلسفی ؟ . . . .  

اولی میزنه تو سرش میگه :خاک تو سرت احمق چادرمونو دزدیدن !!!

جیش کن پسرم

امروز عصر وایسادم کنار خیابون تاکسی بگیرم، یه لکسوز کنارم وایساد ، ما رو میگی خودمونو جمع جور کردیم و با خودم گفتم بابا تو این شهر هم پیدا میشن کسانی که جلوی ما پسرا ترمز کنن که یهو در باز شد و مامانه شلوار بچه شو کشید پایین گفت جیش کن پسرم، جیش کن آفرین

غافل از اینکه ...

اغلب جاهای ایران داره برف میاد
ما تو فکر برف بازی هستیم
غافل از اینکه ...
 

پرزهای موکت...

دقت کردین موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب میشه
دوس داری ساعتها بشینی بهشون نگاه کنی 

***************** 

اینقدر که بعضی از دخترا لگد به بخت خودشون میزنن بروسلی به حریفاش نزد .....!

**************** 

دقت کردین راننده تاکسیایی که موقع کرایه دادن میگن قابل شمارو نداره، بعد طرف پنجاه تومن که کمتر میده میخوان یقه یارو رو جرواجر کنن؟ 

********* 

یه بار تو یه جمعی بودم مامانم زنگ زد گفت یه سؤال می پرسم اونجا تابلو نکن فقط با آره یا نه جواب منو بده... گفتم:  بپرس.  

گفت: اوضاع اونجا چه جوریه؟!!!! 

یکی میگفت...

یکی از دوستان تعریف می‌کرد که یه بار سر یه چارراه، یه دونه از این وانت سبزی فروشا، چراغ قرمزو رد کرد. 

 پلیسه از تو بلندگوش گفت : وانت کجا مییرییییییییییی؟ 

 وانت تو بلندگوش گفت : دارم می‌رم خونه!!! 

******************

 الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشین تو خونه، از نظر مامان باباتون بازم بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از شما بیکار میشینه!!!! 

****************

  یکی میگفت: سال آخر دانشجویی که تو بیمارستان میلاد کشیک بودیم یه شب یه کارگر رو آوردن اوژانس که دریل رفته بود تو شکمش و یه قسمت هایی از روده آسیب زده بود! 
جریان از این قرار بود که این بنده خدا(که یکی از هموطنای ساده دلمون هم بود) برا عروسی که دعوت بوده یه کمربند نو خریده بوده که سوراخ کمربند براش تنطیم نبوده این بنده خدا هم تو حالتی که کمربند تو شلوارش بوده میخواسته با دریل سوراخ بزنه که ....

اون شب کل اورژانس از خنده روده هاشون باد کرده بود

کتونی

میخواستم کتونی بخرم ... 

 یه کتونی انتخاب کردم قیمتش 75000 بود ... 
آقا بعد 4 ساعت چونه زدن ، یارو گفت 70000 پایین تر نمیتونم بدم و ما هم خریدیمش ...! 

بعد دیدم یارو پوتین های خوبی داره .... 

داشتم اونارو نگاه میکردم که یهو یه افغانی اومد تو مغازه و گفت آقا ان کَتانی چَندَه ؟؟! 
یارو گفت 40000 تومن .... 

گفت : 30000 نَمیدی ؟!
مغازه دارِ گفت نه عزیزم ...مقطوعه ...!
گفت پس خداحافَظَ شما ...!
فروشنده : نـــــــــــــــه وایسا ...بیا حله ....30 تومان ببر ...!!!
افغانیه : نه دیگر دلمان را زد .....
فروشنده بیا بابا ....28000 تومان ...لوس نشو دیگه ...!!!!!!
قیافه من:

همیشه از انتقام خانمها بترسید

زن: میشه توی کار باغچه کمکم کنی؟  

مرد: تو فکر کردی من باغبانم؟ 

 زن: میشه توی تعمیر دستگیره در کمکم کنی؟  

مرد: تو فکر کردی من نجارم؟ 

 بعد از ظهر مرد از سر کار بر میگردد و میبیند همه چیز درست شده است ... ...  

مرد: کی دستگیره در رو درست کرد و باغچه را رو به راه کرد؟  

زن: مرد همسایه. 

 و در قبالش ازم خواست یا یک همبرگر بهش بدم یا یک لب!  

مرد : حتما تو به او همبرگر را دادی؟  

زن: تو فکر کردی من گارسون رستورانم؟

 

نتیجه اخلاقی : همیشه از انتقام خانمها بترسید

به سلامتی همه باباها

پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید:  

تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟ 
 
پسر جواب داد: من میزنم 
پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید
با ناراحتی از کنار پسر رد شد بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد شاید جوابی بهتر بشنود... 

 
پسرم من میزنم یا تو؟ 

 این بار پسر جواب داد شما میزنی.
پدر گفت چرا دوبار اول این را نگفتی؟؟؟
پسر جواب داد تا وقتی دست شما روی شانه من بود عالم را حریف بودم ولی وقتی دست از شانه ام کشیدی قوتم را با خود بردی....

 

 

 

به سلامتی همه باباها 

پدری که نمی‌تواند دخترش را نوازش کند

رضا کیکاج نژاد، کارگر شرکت سامان محیط  هنگام کار ناگهان اتاقک کامیون به برق فشار قوی کنار جاده اتصالی می‌کند، لرزشی سخت او را در بر می‌گیرد و فشار برق گرفتگی منجر به قطع شدن دست و پای وی می شود. 

 

این نوزاد چه بود و چه شد!!!!!

اواخر ماه جولای تصاویری از این نوزاد هفت ماهه منتشر شد که برای هر بیننده ای دلخراش بود .

پس از انتشار این تصاویر این نوزاد بلافاصله به مرکز بهداشتی در کنیا منتقل شد و با گذشت حدود 4 ماه وی از مرگ حتمی نجات یافت و اکنون در سلامت کامل سر می برد، اما همه کودکان سومالی به اندازه "منهاج" خوش شانس نیستند
سومالی همچنان به کمک نیازمند است و برنامه غذای سازمان ملل تنها می تواند 2.2 میلیون نفر از جمعیت 4 میلیونی نیازمند را تحت پوشش قرار دهد. 

در این تصویر این نوزاد 7 ماهه بدلیل سوء تغذیه شدید به اندازه یک نوزاد تازه متولد شده وزن داشت

  

و حالا با مراقبت های ویژه در مرکز درمانی در کنیا بیش از 8 کیلوگرم وزن دارد. 

 

خدا رو شکر...

ماسک

گاهی باید بخاطر دل دیگران ماسک زد 

یادش بخیر...

فقط یک زن ایرانی می تونه روزی چند ساعت برنامه آشپزی نگاه کنه و چند تا دفتر هم پر کرده باشه و آخرش همون کوکوسبزی برای شوهرش درست کنه! 

*********************** 

کافیه یه روز اتفاقی یه جوراب سوراخ بپوشین . 

 اگه شده اتوبان رو موکت کنن یه جوری میشه که تو مجبور شی کفشتو دربیاری 

******************* 

یادش بخیر ما بچه بودیم ، یه دستمال کهنه ای ، لنگ ماشینی چیزی پیدا میکردن میذاشتن لای پامون بقچه میکردن  تا یه هفته بعد بازش کنن 

 الان پوشک زدن واسه بچه با خروجی هوا از هردو طرف ، 8 لایه محافظ ، ویتامینه ،  همراه با عصاره مالت ، 12 ایر بگ ، کروز کنترل ، سنسور عقب ، تهویه مطبوع ، با ال سی دی... خلاصه فول آپشن دیگه ! از ال سی دی هم توشو نشون میده دیگه لازم نیست را به را بازش کنن 

****************** 

این همه سال واسه بدن زحمت بکش ، صبحا زود از خواب پاشی ، هر روز ورزش کنی ، لب به سیگار و مشروب نزنی ، غذای چرب و شیرینی و نوشایه و سرخ کردنی نخوری ، تموم قوانین پزشکی رو تموم و کمال رعایت کنی ... بعدش یه وحشی بیاد با موتور بزنه بهت ناقصت کنه ! 

ازدواج دردناک دختر و پسر 8 و 12 ساله

یکی از غم انگیز‌ترین ازدواج‌های جهان در لبنان برگزار شد. در این مراسم ازدواج، دختر ۸ ساله به نام خلود که سال‌هاست مبتلا به سرطان است با دوست بیمارش، کریم ۱۲ ساله ازدواج کرد. 

 

این مراسم در حقیقت بزرگ‌ترین آرزوی خلود بود او همیشه به دوستان و خانواده‌اش می‌گفت دوست دارد قبل از مرگش لباس سفید عروسی به تن کند. این مراسم در یکی از سالن‌های بزرگ و مجلل بیروت برگزار شد و خانواده این عروس و داماد با اشک و آرزوی شفا برای این دو کودک جشن با شکوهی برپا کردند. 

لباس عروس توسط طراح مدل لباس معروف «زهیر مراد» دوخته شده و یکی از طراحان چهره مشهور، کار آرایش این دو کودک را انجام داده بود. خلود و کریم برای نخستین بار یکدیگر را در بیمارستان کودکان سرطانی دیدند و از همان ابتدا با هم دوستان صمیمی شدند.

سه تا رفیق میمیرن میرن اون دنیا

سه تا رفیق میمیرن میرن اون دنیا  

نماینده خدا میاد پیششون و میگه هر کدوم از شماها توی دنیا کمتر به زنتون خیانت کرده باشید اینجا ماشین بهتری سوار میشید
نفر اول یه ده باری خیانت کرده بوده و بهش بنز میدن
دومی سه بار خیانت کرده بوده بهش فراری میدن
سومی که خیانت نکرده بوده بهش بوگاتی میدن
روز بعد این سه نفر باهم نشسته بودن اونی که بنز سوار بود خیلی ناراحت بود
دو تای دیگه بهش میگن چی شده حالا مگه ، بنز هم که بد نیست
اونم میگه نه موضوع این نیست
دیروز زنم رو اتفاقی دیدم که با یک دوچرخه از جلوم رد شد!!!!!! 

 

آره داداش…!

دختر بازی نه یعنی دختربازیای امروزی…! 

 که زرتی یه تلفن میدن فرداشم تو کافی شاپ قرار…!!  

دختر بازی یعنی سه ماه آزگار دنبال دختره از مدرسه بری تاخونه…! 

یعنی اگه یه بار دختره نگات کنه ذوق مرگ بشی…!  

 یعنی شیش ماه این پا اون پا کنی تا یه نامه بهش بدی…! 

 یعنی وقتی که جوابت رو میده جیغ بکشی و بپری هوا از خوشی…!  

 دختر بازی یعنی اگه کسی چپ نیگا کرد به دوست دخترت پای چشمش بادمجون بکاری …!  

بدون هراس از پنجه بکس و چاقو ضامندارش…! 

 که یعنی عشقی داره خونت بریزه برای رفیقت…!  

برای دوستت… 

برای عشقت… 

اره داداش!

 

 

سینما نه یعنی سینما رفتن های امروزی…!  

سینما یعنی بوی سیگار و کالباس مارتادلا و خیارشور…!  

سینما یعنی کانادای زرد که یه نفس قلپ قلپ میرفتی بالا و وقتی تموم میشد یه نفس فاتحانه میکشیدی…!  

سینما یعنی امیر ارسلان نامدار…!  

یعنی بیک و فردین و ناصر و بهروز…!  

سینما یعنی کندو…یعنی قیصر …!  

سینما یعنی سه تا سانس پشت سر هم دیدن یه فیلم با یه بلیط… 

 اره داداش…!

 

 

حمام رفتن نه یعنی حمام رفتن های امروزی…!  

که زرتی خودتو گربه شور کنی بیای بیرون…!  

حمام یعنی حمام عمومی (ادمیان)…!  

که مادر بزرگ بقچه رو میبست با پیازو ساندویچ گوشت کوبیده شب مونده صبح زود میرفت حموم تا اذون غروب…!  

حمام یعنی این پوست لامصب رو اینقدر با سفیداب کیسه کشیدن که گوله گوله چرک میومد و سرخ میشد…!  

حمام یعنی که کف پاهات پیر میشد و چروک چروک بس که توی اب بود..!  

حمام یعنی مشت و مال دلاک پیر که شرق شرق میزد روی پشت و شونه ات و حال میومد این بدن لامصب…جون میگرفت…نفس میکشید…!  

اره داداش…!

تصاویر زیبایی خلق میشه.جالبه

این لینک رو باز کنید و مربع ها رو جابجا کنید .. تصاویر زیبایی خلق میشه  

 

http://www.procreo.jp/labo/lathe_cb.swf

بچگی

بچگی یعنی: وقتیکه فاصله ی دستشویی تا اتاقمونو می دویدیم و از اینکه لولو ما رو نمی خورد فریاد می زدیم، ھـــــوراااا  

 

از هیچ کار بچگیم پشیمون نیستم ، جز اینکه آرزو داشتم بزرگ شم

زبان دخترای امروز

از یه دختره پرسیدم : حالت چطوره ؟
گفت :میجی یوجی !!

 

اولش فکر کردم داره چینی ژاپنی حرف میزنه
نگو منظورش این بوده : مرسی ، تو چی..؟

 

یعنی این دخترا به روح اعتقاد دارن؟؟؟!!!

 

زبان دخترای امروز

 

خوشگل = خوجل

خوبی = خوفی

جیگرتو بخورم = جیگلتو بخولم

عشق منی = عجق منی

قربونت برم = قلبونت بلم

چطوری؟ = تطولی؟

چی کار می کنی = چیکال می کنی

سلام = شلام

دختر = دخمل

پسر = پسمل

عزیزم = عجیجم

جون = جونززززززززززز

بی تربیت = بی تلبیت

بی ادب = بی عوض (این یکی درک ربطش کمی مشکل واقعاً)

دوست ندارم = اصنم نِی خوام

نمیدونم = نیدونم(این روزا خیلی می گن!!)

دوست = دوکس(این کلمه رو نمی دونم از کجا درآوردن)

 

ماجرای شیرینو پرستو!!!!!

رفیقم 2 تا دوست دختر داره اسمِ یکیشون پرستوئه؛ اسمِ اون یکی شیرین!
میخواست به پرستو اس ام اس بده نوشت:
"پرستوی من حالت چطوره؟؟" ولی اشتباهی فرستاد واسه شیرین!
اونوقت مارو میگی بجای این رفیقمون جفت کردیم !
اصلا پاپیون شد زیر گلومون! گفتیم الان یک بزن و بکشی میشه بیا و ببین!
شیرین زنگ زد به دوستم با حالت شـــــــاکی گفت:
خجالت نمیکش خیانتکارِ عوضی !؟  

واقعا که خیلی آشغالی!
این رفیق ما هم با کمـــــــال خونسردی گفت:
تو لیاقت نداری من لوست کنم نازت کنم! 

خلایق هرچه لایق!  

داشتم لوست میکردم بهت گفتم پرستوی من!
لیاقت نداری دیگه، واست متاسفم!
زااارت گوشیو قطع کرد !
حالا هی دختره زنگ میزد میگفت ببخشید!  

این محل نمیذاشت!
کم مونده بود تو اون لحظه شاخ در بیارم!!! 

این خوبیه اسم دختراست دیگه.. قدرت مانور رو زیاد می کنه

سوال!

باز یه سوالی مغزمو پریشون کرد چرا جمعه انقدر به شنبه نزدیکه، ولی شنبه انقدر از جمعه دوره؟؟

حسرت!!!

 

خروسه هم میگه حسرت به دلمون موند یه شب املت نخوریم