مردی با نام “مهمت اوزیوریک” متولد سال ۱۹۴۹ ترکیه است که با داشتن دماغ ۸٫۸ سانتی متری بزرگ ترین دماغ دنیا را به خود اختصاص داده است
فردی در شمال تهران در منطقه فرمانیه با چاپ آگهی سگ گمشده اش به نام نانسی و تصاوری مختلف از او با لباس های گوناگون از مردم خواسته است تا اگر از سگش خبری دارند،فردی را از نگرانی برهانند و مژدگانی دریافت کنند
به مامانم میگم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام،هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان...
میگه: یعنی زن میخوای پدرسوخته؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه داداش توپول موپول میخواستم روم نمیشه مستقیم به بابا بگم.
************
صبح پاشدم به زور، دارم لباس میپوشم، بابام میگه کلاس داری؟!
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ نگران لباسم شدم پاشدم ببینم هنوز اندازمه یا نه
***********
به داداشم میگم برو عصای آقاجون رو بیار؛
میگه آقاجون میخواد بره مگه؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ؛ میخواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه
*************
زنگ زدم به استاد، میگه چیه نمره میخوای؟
میگم پَـــ نَ پَـــ زنگ زدم ببینم فحش هایی که به خواهر مادرت دادم دلیوری شده یا نه؟
****************
به یکی میگن اگه تو دریا کوسه بهت حمله کنه چکار می کنی؟
می گه می رم بالای درخت .
می گن : تو دریا که درخت نیست یارو می گه: مجبورم می فهمی ؟ مجبورررررم
**************************
دیدم صدای ناله داداشم از تو دستشویی میاد!
در زدم گفتم چی شده؟ خوبی؟ باز کردم دیدم پخش زمین شده!
میگم خوردی زمین؟
میگه پَـــ نَ پَــــ یکی منو ریده ول کرده رفته خواستم بیای سیفونو بکشی
******************
همسایه مون خانوم شو به فامیل صدا میزنه ، ولی بابای من بهش میگه : "عسل خانوم"!!!
**************
با بابام حرفم شده، میگه: واس خاطر چهل تومن یارانه باید این الدنگ رو تحمل کنیم!!
**********
دیشب دوستم رفته بود پمپ بنزین که بنزین بزنه انقدر صف طولانی بوده یادش رفته تو صفه...
وقتی راه باز شده خوشحال ازینکه از ترافیک فرار کرده گازش رو گرفته رفته...
****************
پریروزا قبل افطار رفته بودم حموم ، بعد واسه اینکه آب نره تو دهنم ، دهنم رو محکم بسته بودم ..
کم مونده بود غرق شم ، خدا خیلی رحم کرد!!!!
پیرمرد به زنش گفت: بیا یادی از گذشته های دور کنیم.
من میرم تو کافی شاپ منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بگیم
پیرزن قبول کرد.
فردا پیرمرد به کافی شاپ رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی پیرزن نیومد.
وقتی برگشت خونه دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه میکنه.
ازش پرسید چرا گریه میکنی؟
پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت: بابام نذاشت بیام
سوسکه را کشتم جنازشو ورداشتم ببرم بندازم بیرون. مامانم بین راه نگاه میکنه میگه کشتیش؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو دستشویی خوابش برده بود دارم میبرمش تو رختخوابش بخوابه
***************
فقط یه زن ایرانی میتونه ملکه زیبایی دنیا رو ببینه بعد با غرور بگه : این کجاش زیباست
************
یه شب دور و بر ساعت یک بعد از نیمه شب ، داشتم تو خیابون قدم میزدم (با خودم خلوت کرده بودم)
یه دفه دیدم یکی به سرعت باد داره فرار میکنه ، پنج شیش نفرم با شمشیر دنبالش ، سریع رفتم خونه کپه مرگمو گذاشتم ، این قرتی بازیها بما نیومده
************
دیشب رفتم استخر، بعد از شنا اومدم لباسامو بپوشم دیدم رو موبایلم 4 تا میس کال و 6 تا اس ام اسه از دوس دخترم:
اس ام اس 1: عزیزم چرا زنگ میزنم جواب نمیدی؟
اس ام اس 2: انگار سرت شلوغه جواب اس ام اس هم نمیدی
اس ام اس 3: همین الان زنگ میزنی وگرنه من می دونم و تو! ـ
اس ام اس 4: کثافت آشغال معلوم هست کدوم گوری هستی؟
اس ام اس 5: تقصیر منه که آدم حسابت کردم کچل ایکبیری با اون مامان چاقت. گمشو برو پیش همون دختر عموی...ـ
اس ام اس 6: راستی اینم میگم که بسوزی منو دوستت سعید دو ماهه رابطه داریم.... بای!!!
لپ تاپ رو پامه دارم باهاش کار میکنم بابام اومده تو اتاقم میگه لپ تاپت روشنه ؟
میگم پَـــ نَ پَـــ رو زمین داشت گریه میکرد گذاشتمش رو دلم آروم بگیره
****
دارم به خواهر زادم دیکته میگم ... رسیده آخر خط میگه دایی برم سر خط ؟
پَ نـــ پَ بقیشو رو فرش بنویس
****
یارو داره خطبه عقد میخونه بهم میگه وکیلم؟
پَـــــ نَ پَــــ تو این اوضاع بی شوهری سواله میکنییییییییی؟
**********************
یکی از دوستان میگفت: درسته ما روزه نمیگیریم. ولی دیگه اونقدر نامسلمون نیستیم که افطار هم نخوریم
*******
دارم از خونه میرم بیرون ، میگم : ساعت 12-11 میام
بابام میگه: حالا خودت به درک اون دختره صاحاب نداره ..؟
با عرض معذرت از محتوای بسیار فجیع و ناراحت کننده این خبر
در ادامه ببینید
ادامه مطلب ...
دست دعا به جایی نمیرسه اگه دستمون رو دراز نکنیم واسه گرفتن نبض زندگی این آدما
حساب ۵۵۵۵بانک ملی ایران...
دختر جوان در دام دوستان برادر بیغیرت
دختر جوان قطرات اشک را از روی گونه هایش پاک کرد و در گفت وگو با کارشناس اجتماعی کلانتری نواب مشهد افزود:
چند روز قبل، مادرم به شهرستان رفته بود تا به پدر پیرش سربزند. من مشغول انجام کارهای خانه بودم که برادرم و دوستانش آمدند.
میلاد مقداری پول و موادمخدر از دوستان لاابالی خود گرفت و در حالی که به چشمانم خیره شده بود گفت:
آماده شو باید همراه دوستانم به خانه آن ها بروی و کارهای شان را انجام بدهی.
او وقتی با مخالفتم رو به رو شد به طور وحشیانه ای کتکم زد و دوستان شیطان صفت او با توسل به زور و تهدید مرا سوار خودرو خود کردند و به خانه ای که نمی دانم کدام نقطه مشهد بود بردند و زندانی ام کردند. من سه روز در آن لانه شیطانی زندانی شدم و...
خراسان: مرگ پدرم تار و پود زندگی ما را به هم ریخت و مادرم که تاب و تحمل این مصیبت را نداشت من و دو برادرم را در خانه دق مرگ کرد.
مادرم از نظر عصبی و روحی بسیار شکننده شده بود و هرچه بزرگترهای فامیل او را دلداری می دادند که راضی به رضای خداوند باش فایده ای نداشت!
پس از گذشت ۳روز بالاخره از چنگ دوستان هوسران برادرم رها شدم و به سختی خودم را به خانه رساندم مادرم به محض آن که مرا دید به گریه افتاد و پرسید:
دخترم از دیروز که از سفر برگشته ام نگرانت هستم و گم شدن تو را به پلیس اطلاع داده ام. معلوم است کجا هستی؟من موضوع را با شرمندگی برایش تعریف کردم و ما به این جا آمده ایم تا از دست میلاد و دوستان بی سروپایش شکایت کنیم.
خودتون بگید دیگه:
1. با چادر بره تو آب؟
2. زیر چادر مایو بپوشه یهو در بیاره بره تو آب؟
3. از عطر چادر به عنوان کلر استفاده کنه؟
4. از چادر به عنوان تیوب استفاده کنه که غرق نشه؟
5. چادر رو ضربدری گره بزنه به خودش؟
6. رفقا رو بذارن تو چادر پرت کنن تو آب، بخندن، دور هم باشن؟!
7. فضای استخر بو میده؟!
8. چادر جدید با اسانس کنزو وایت رسید؟!
9. حاضرم 2000 تومن بدم صحنه قورباغه رفتن با چادر رو ببینم !
آب بازی در پارک مریم مقدس، تقاطع خیابان کریمخان و نجات الهی
در ادامه...
خانم محترم! اگر از همسرتان چیزی می خواهید الان نگویید، بگذارید برای ساعت 6 عصر
تحقیقات جدید نشان می دهد، ساعت ۶ بعد از ظهر بهترین زمانی است که زنان می توانند خواسته های خود را از همسرانشان مطالبه کنند
خبرگزاری فرانسه نوشت: محققان به زنان توصیه کرده اند، به جای تکرار چند باره در خواست های خود تا ساعت ۶ بعد از ظهر هر روز صبر کنند، چرا که حس بخشندگی مردان در این ساعت گل می کند. ساعت شش عصر ساعات پایانی کار روزانه است و مردها آمادگی بیشتری برای پاسخگویی به خواسته های همسر خود دارند
البته شاید ساعتش تو ایران فرق داشته باشه
خبرآنلاین: در هفتهای که گذشت، دکتر محمود گلزاری عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در همایشی آماری را از دوستی دختران دبیرستانی اعلام کرد و گفت: در ایران ۸۰ درصد دختران دبیرستانی با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند که خانوادهها و مسئولین مدارس از این موضوع بیاطلاع هستند
وی همچنین به نتایج به دست آمده در تحقیقات و پژوهشهایی که در این زمینه در ایران صورت گرفته است اشاره کرد و گفت: در حدود ۲۰ سالی که من در این زمینه تحقیق و پژوهش انجام دادهام، در نامههایی که از سوی ۸۵ درصد از دختران در خصوص ارتباطهای عاشقانه دریافت کردهام مربوط به سن ۱۲ تا ۲۵ سالگی بوده و ۱۵ درصد از نامهها مربوط به پسران بین ۱۴ تا ۱۷ ساله است.
واقعا بعضیا با چه بد بختی یه لقمه نون سر سفره زنو بچشون میبرن...
ماجرای «شوشول» و پیدا شدن چندین هزار هوادار فیسبوکی «فرنود راستگو
در برنامه زنده «رنگین کمان» پخش شده از شبکه محلی تهران، پسری ۴-۵ ساله با نام «فرنود»، در پاسخ به پرسش«خاله نرگس» که از او میپرسد کدام کار شخصیاش را خودش انجام میدهد،
میگوید: «وقتی به دستشویی میروم، خودم شوشولم را میشورم.»
مجری که از شنیدن آن جمله شوکه شده، برای دور کردن اذهان بینندگان تلویزیون از چیزی که شنیدهاند، میگوید: «ماشین لباسشویی را خودت را روشن میکنی؟... نه.... نه... نه! اشتباه گفتی!»
حالا «فرنود راستگو» بیش از ۸ هزار هوادار فیسبوکی پیدا کرده است
در روزهای اخیر ویدئویی کوتاه در سایت یوتیوب منتشر شده که یک اتفاق بامزه رخ داده در برنامه کودک تلویزیون دولتی ایران را به تصویر میکشد.
نکته جالب این که پس از پاسخ فرنود، بلافاصله عبارت: «آخی!...» از زبان نریتور عروسک برنامه شنیده میشود، اما در همین هنگام، مجری که از شنیدن آن جمله شوکه شده، برای دور کردن اذهان بینندگان تلویزیون از چیزی که شنیدهاند،
میگوید: «ماشین لباسشویی را خودت را روشن میکنی؟... نه.... نه... نه! اشتباه گفتی
دانلوددددد :
روی آدرس کلیک کنید
http://www.faupload.com/upload/90/Mordad/11-15/shooshool.mp4
از فرنود می پرسن شوشولتو خودت میشوری ؟ میگه پَــــ نَ پـَـَـ میندازم تو ماشین لباسشویی
رفتم داروخونه میگم پماد ضد خارش میخوام، یارو زیر لب میگه نیگا جوونای این مملکت حال ندارن خودشونو بخارونن
خوبه نگفته، بیا برات بخارونمش!
***************************
رفتم آلبالو بخرم ... یارو میگه بریزم تو پلاستیک؟
پَ نه پَ همینجوری دونه ایی بده بندازم دور گوشم خوشگل شم
فرهیختگان آنلاین: «آمنه» که قرار بود صبح روز یکشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۰ چشمان «مجید» را قصاص کند، در آستانه ماه مبارک رمضان از قصاص وی گذشت و چشمان خواستگار سابقش را به او بخشید
به گزارش ایسنا، در حالی که قرار بود بدون هیچگونه اطلاع رسانی خبری حدود ساعت ۶:۳۰ صبح روز یکشنبه «آمنه» در بیمارستان دادگستری تهران و با حضور پزشکان متخصص قانونی و دادیار اجرای احکام دادسرای امور جنایی پایتخت، حکم قصاص «مجید» را که آبان ماه سال ۸۳ مرتکب اسید پاشی شده بود اجرا کند، از اجرای آن منصرف و چشمان مجید را که منتظر اجرای حکم قصاص بود دوباره به او بخشید.
اینجا تهران است
فستیوال آب بازی دختران و پسران
گروهی از دختران و پسران جوان در فیس بوک قرار تجمع در بوستان آب و آتش برای آب بازی با تفنگ های آب پاش را گذاشتند و در صبح روز جمعه ۷ مرداد جمعیت قابل ملاحظه ای که در تصاویر هم مشاهده میکنید در این بوستان گردهم آمدند که در بین آنها خانواده ها با کودکان خود نیز در این فستیوال شرکت کرده بودند. اما این پایان ماجرا نبود و این گردهمایی واکنش های تندی هم به همراه داشت که در ادامه مطلب میخوانید
در ادامه . . .
ادامه مطلب ...رفتیم تو اتوبان. ترافیک زیادی بود. دوستم میگه امین ، ترافیکه؟
پ نه په واسه اینکه احساسه غریبی بهمون دست نده، ماشینا چسبیدن به ما
*************
رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان . مسئول اونجا میگه : اومدی عیادت ؟
میگم : پ نه پ اومدم 2 تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم
*********
پام رفته تو چاله وسط خیابون با مغز پهن شدم رو زمین اومدن دورمو گرفتن میگن خوردی زمین؟!
گفتم پ نه پ.! دارم سجده شکر به جا میارم
مردم ساکن در استان غربی جاوا در اندونزی اعتقاد دارند که جریان برق در ریل قطار بیماری های آنها را شفا می دهد
روح الله داداشی ‘ قوی ترین مرد ایران و جهان در درگیری با سه جوان جان خود را از دست داده است. داداشی شب گذشته به همراه یکی از دوستانش با خودروی شخصی اش از سمت شمال به جنوب در خیابان گلشهر کرج در حرکت بود که در ازدحام خودروها بین راننده یک دستگاه پراید و داداشی درگیری لفظی بوجود می آید.
این درگیری لفظی بین روح الله داداشی و سه سرنشین خودرو پراید تا خیابان پونه کرج ادامه می یابد و در نهایت سرنشینان ، از دو خودرو پیاده شده و به درگیری فیزیکی می زپردازند. در این در گیری یکی از سرنشینان پراید چند ضربه چاقو به گردن و سینه روح الله داداشی وارد می کند و بلافاصله به همراه دو سرنشین دیگر پراید متواری می
شوند. شدت جراحات وارده به حدی بود که داداشی قبل از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست می دهد
لینک دانلود
http://s1.picofile.com/file/6977358148/videoplayback.flv.html
شب گذشته قاتلان داداشی که ۳ نفر بودند، در محله حسن آباد کرج دستگیر شدند و قرار است درباره آنها مطابق با قانون تصمیم گیری شود
روحالله داداشی به قتل رسید
به گزارش خبرنگار مهر، روح الله داداشی قهرمان دو دوره مسابقات قوی ترین مردان ایران که سابقه حضور در چندین دوره رقابتهای قویترین مردان جهان را نیز در کارنامه ورزشی خود داشت شامگاه شنبه در منطقه غرب کرج مورد حمله افراد شرور و ناشناس قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان شهید مدنی جهانشهر کرج دار فانی را وداع گفت. این قهرمان قویترین مردان ایران از ناحیه گلو و سینه مورد اصابت چاقو قرار گرفته بود و پس از انتقال به بیمارستان به علت شدت جراحات وارده جان به جان آفرین تقدیم کرد
تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟ پـَـ نه پـَـ اومدم از شاگردت تایپ یاد بگیرم!!!! ـ
پسره اومده خواستگاریم میگم من الان می خوام درس بخونم میگه یعنی چند سال دیگه میخوای ازدواج کنی؟ پـَـ نه پـَـ 10 دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه!!!! ـ
رفتم الکتریکی می گم آقا سه راهی دارین؟ میگه سه راه برق؟!!! پـَـ نه پـَـ سه راه آذری ، دربست...!!!! ـ
رفتم داروخونه، میگم باند دارین؟ میگه باند پانسمان؟ پَ نه پَ باند فرودگاه ! میخوام فرود بیام !
بدون شرح....
کور میشی بدبخت بیا اینجا بشین باهم نگا کنیم
یه دختر سوار ماشینم شده بهش میگم وقت داری یه دوری با هم بزنیم؟ میگه میخای مخمو بزنی؟ میگم پ نه پ میخام جاهای دیدنی شهرو نشونت بدم
جلو توالت عمومی… آقا ببخشید شما هم تو صف توالت وایسادین؟ پ نه پ ما سوسکیم اومدیم نهار
به یاد هم بودن زیباترین هدیه ایست که نیاز به با هم بودن ندارد
این عکس هفته گذشته در یکی از خیابانهای سعادت آباد گرفته شده، اینکه چرا یک مادر حاضر شده دست به چنین رفتاری بزند، جای سوال فراوان داره
به نظر میرسد این نوزاد معصوم در اولین دقایق تولد، داخل سطل زباله مکانیزه رهاشده
نمی فهمم مادر این کودک، چرا به این شیوه کودکش را رها کرده؟ بدون هیچ پوششی و با بیرحمی تمام داخل سطل زباله در کوچه ای که با بیمارستان عرفان تنها ۵۰۰ متر فاصله داشته..... ـ
به بابام میگم تیغ اصلاح داری؟
میگه نه برو بیرون بخر. نون هم بخر. یه سر برو تا اون داروخانه شبانه روزیه یه قرص معده بخر. میوه هم بگیر که عصر مهمون داریم. گفتم نه احساس میکنم ته ریش بهم میاد
ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم
****************
بعد از چهار ساعت از کنکور تو هوا 40 درجه اومدم خونه خواهرم میگه خسته ای؟ اگه نیستی منو ببر یه جایی میخوام خرید کنم
پـَـَـ نــه پـَـَــ خسته نیستم تو جلسه کنکور لحاف دشک انداخته بودم داشتم قلیون میکشیدم
****************
یارو تو مترو داره چراغ قوه میفروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم تنهایی نمی چسبید گفتن بیای باهم بخوریم
*****************
به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم
*****************
در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه
********************
تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه ، رفیقم اومده میگه
داری تعمیرش میکنی ؟
پــــ نه پـــــ دارم با گِیج روغن درد و دل میکنم
********************
با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم بکوبیمش 3 طبقه بسازیم
*********************
کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده: آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام
************************
مرغ عشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده می گه : اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ کمر درد داشته دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس
************************
کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه
******************
به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!! ـ
********************
داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت
همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم
*******************
میگه امتحانِ چی داری؟؟؟ میگم وصایا,,, میپرسه وصایای امام؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ وصایای الیزابت تیلور
************************
تو این گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه
**********************
ساعت 5-4 صبح زنگ زده..گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم..میگه خواب بودی؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم سر گلدسته ی مسجد محلمون اذان میگفتم صدام گرفته