[سال 1391 تو تاکسی]
راننده: آقا لطفاً پول خورد بدین! ربع سکه! نیم سکه! ندارین؟…
مسافر: شرمنده، من فقط طرح قدیم دارم!
راننده: این تراول مال کی بود؟ آقا گوشه نداره! لطف کن عوضش کن!… این میلیونی رو کی داد؟! من که گفتم خورد ندارم!…
مسافر: آقا من هر روز دارم این مسیرو میآم! روزی صدهزارتومن گرون میشه! شما دویست تومن گرونش کردین؟!
راننده: خانوم کرایهش همینه! قبل از پل هشتصد تومن، بعد از پل یه میلیون. اینجا تعرفهش تو موبایلم هست، بذار آپدیتش کنم.
یه مسافر دیگه: آقا واسه صد هزار تومن ارزش نداره فشارتو میبری بالا! بده بهش بره. من حساب میکنم!
راننده: برو خانوم! برو بقیه شو بنداز صندوق صدقات!
مسافر درو محکم میبنده، میگه: برو گم شو! داهاتی!
راننده یه آهی میکشه میگه: ببین چجوری جلو این همه مسافر من و سکهی بهار آزادی یه پولم کرد؟؟؟
ابتکار یک دانشمند ژاپنی:
ساخت همبرگر از فضولات انسانی
میتسویوکی ایکدا، پژوهشگر آزمایشگاه اوکایامای ژاپن پس از درخواست سازمان فاضلاب توکیو برای پیدا کردن راهی برای استفاده از ضایعات شهری، دست به این ابتکار زده است
ایکدا دریافت مدفوع موجود در فاضلاب شهری را به دلیل وجود باکتریهای بسیار به یک منبع پروتئینی تبدیل کرد. این دانشمند ژاپنی با کمک همکارانش توانستند پروتئینها را از این مواد جدا کرده و با آن نوعی گوشت مصنوعی درست کنند که با رنگ غذایی به رنگ قرمز درآمده و با سویا طعم گرفته است.
این گوشت مصنوعی از ۶۳ درصد پروتئین، ۲۵ درصد کربوهیدرات، سه درصد چربی و ۹ درصد مواد معدنی تشکیل شدهاست. مساله جالبتر اینکه در آزمایشهای انجام شده، داوطلبان طعم این گوشت را خوشمزه و مانند گوشت طبیعی توصیف کردهاند! همچنین این پژوهشگران این ماده جدید را با وجود ریشه نامعمول و نامطبوع آن، دوستدار بهتری از گوشت گاو برای محیط زیست خواندهاند که میزان زیادی گازهای گلخانهای از خود تولید میکنند.
قیمت این گوشت مصنوعی در حال حاضر ۱۰ تا ۲۰ بار از گوشتهای عادی گرانتر بوده و دانشمندان امیدوارند که بتوانند قیمت آنرا پایینتر بیاورند. ایکدا همچنین اطمینان داده که گواهی سبز این ماده به مصرفکنندگان کمک میکند تا بر تمام موانع روانی خود غلبه کنند
یک موسسه بین المللی تحقیقی در مورد خیانت مردان به زنان انجام میداد و از زنهای کشورهای مختلف جهان این سوال رو پرسید:
اگر شوهرتون رو با زن دیگری تو رختخواب ببینید با شوهرتون چیکار میکنید ؟
زن سوئیسی : ازش میپرسم از چی من خوشش نیومده
زن روسیه ای : خونه رو ترک میکنم
زن فرانسوی : میرم پیش دوست پسرم تا بهم تسلی خاطر بده
زن ایتالیایی : اون زن رو میکشم
زن اسپانیایی : شوهرم رو میکشم
زن آمریکایی : جفتشون رو میکشم
زن ایرانی : شوهر من از این کارها نمیکنه ، من بهش اطمینان دارم ...!!!
من یه بار امتحان مدار داشتم هیچی بلد نبودم ، هیچی!
یه سوال هم حتی نصفه بلد نبودم ، بعد دیدم خیلی ضایست برگمو سفید بدم ، اومدم خاطرات ِ خنده دار دوران سربازیمو نوشتم پشت و روی برگه.
استادِ عوضی داده بود 16 !!
ارزش اون خاطرات خییییلی بیشتر از 16 بود
داشتیم با بابام وسایل انباری رو مرتب میکردیم
یه دفعه بابام یه جعبه مدادرنگی ۲۴رنگ قاب فلزی رو از توو کارتون درآورد
نگاش کرد و زد زیر خنده!!!
گفت: میدونی این چیه؟
اینو خریده بودم هروقت معدلت ۲۰ شد بدم بهت
حیف واقعا!!!
خاک تو سر
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اعتدال مجموعه تلویزیونی تا ثریا که تاکنون انتقاد های مختلفی را از طیف های مختلف بر خود حمل نموده است ، قرار بود وارد قسمت های جنجالی شود که با دخالت مدیران عالی صدا و سیما ، سانسور شده و مسیر آن به کلی عوض شد و به پایان رسید
قسمت های حذف شده این سریال ، شامل بارداری «ثریا» از «سرهنگ» و دیالوگهای بسیار جنجالی در این زمینه بوده است.
همچنین در زمان دادگاهی شدن «ثریا» ، ماجرای ارتباط شرعی او با مردی از طریق «صیغه» در سالهای پس از فوت شوهرش آشکار می شود ، که این مرد ، شخصیتی جنجالی داشته است.
مسئولین عالی صدا و سیما با توجه به عواقب پیش بینی نشده پخش چنین مجموعه ای از تلویزیون ، ترجیح داده اند با حذف 12 قسمت و بیش از 500 دقیقه ، تا ثریا ، تا ثریا ادامه نباید.
ساناز کیهان بازیگر نقش مقابل شهرام حقیقتدوست در سریال "خط قرمز" پس از تصادفی که مقابل حسینیه ارشاد رخ داد، درگذشت. این اتفاق در اثر برخورد خودروی وی با یک درخت رخ داد. زندهیاد کیهان موقع تصادف مرگبار همراه دوستانش در اتومبیل بود.
غضنفر تو اتوبوس میگوزه همه میخندن٬ میگه: حدس میزدم خوشتون بیاد!
*******************************
یه خانومه با کلاس تو اتوبوس میگوزه غضنفر میشنوه.خانومه یه تراول در میاره میده به غضنفر میگه بگو خودت بودی.
غضنفر پا میشه میگه: خانومها و آقایون تا تهران این خانوم هرچی گوزید گردن من
امروز موتوریه جلو پامون خورد زمین رفتیم بالا سرش ...
بعد از چن دقیقه که به خودش اومد یه چیزایی با ناله و بغض زمزمه می کرد ، گوشمو بردم نزدیک دیدم میگه بنزین ۷۰۰ ی زده بودم ، همش ریخت زمین !!!!
بمیرم براش....!!!!!!
سر جلسه امتحان نشستی هرچی تو کلته رو برگه خالی میکنی آخرش نصف صفحه هم پر نمیشه!
بعد یه نفر بلند میشه میگه آقا یه برگه دیگه بدین جا ندارم...
اون لحظه میخوای صندلی رو از پهنا بکنی تو حلقش...
****************************
ظهر رسیدم خونه هیچکس خونه نبود ناهارم نداشتیم زنگ زدم به بابام میگم ناهار چیه؟
میگه گوشت.
گذاشتم بیرون...
یه لحظه احساس کردم گربه ام
**********************
فرم درخواست رسمی جهت ورود به ایمیل شخصی بعد از ملی شدن اینترنت
بسمه تعالی
اینجانب ......... فرزند ......... متولد ......... بهشماره ملی ......... ش.ش ......... ت.ت ......... خواهان ورود به پست الکترونیک ......... با رمز ......... جهت انجام ......... میباشم. مستدعی است اقدامات لازم را مبذول فرمایید.
و من الله توفیق
یکی میگفت:
از تفریحات روزانه ام اینه که:
تو اتوبوس یا مترو یهو از جام بلند میشم
ملت که هجوم میارن به سمت صندلی خالی
از جیبم موبایلم رو در میارم
دوباره میشینم
مادر : داری چیکار میکنی پسرم ؟
پسر بچه 5 ساله : دارم واسه دوست دخترم نامه مینویسم
مادر : ولی تو که هنوز خوندن و نوشتن بلد نیستی
پسر بچه 5 ساله : اونم بلد نیست بخونه ، اصن تو چه میفهمی عشق یعنی چی ؟
**************************
دخترها بدانند هر وقت با جمله :
" من تو رو برای سکس نمی خوام "
مواجه شدن فرار را بر قرار ترجیح دهند
که انسانها اگر به چیزی فکر نکنند آن را بر زبان نمی آورند..
من همیشه برام سوال بود که چطوری شلوارشون نمیوفته ، الان مسئله کاملا برام روشن شد
ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﻮﻧﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺯﺩ ﭼﻮﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺖﺍﺯﺵ ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﭙﺮﺳﻪ…
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺟﯿﻎ ﺯﺩ، ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ… ﻧﺰﺩﯾﮏﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ… ﺍﺯ ﺟﺪﻭﻝ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﺑﺎﻻ… ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﭗ ﮐﻨﻪ… ﺍﻣﺎﮐﻨﺎﺭ ﯾﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺗﻮﯼ ﭘﯿﺎﺩ ﻩ ﺭﻭ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪ…
ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﯿﻦ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺭﺩﻭ ﺑﺪﻝ ﻧﺸﺪ… ﺳﮑﻮﺕ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺣﮑﻢ ﻓﺮﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: "ﻫﯽ ﻣﺮﺩ! ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ… ﻣﻦ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺳﺮ ﺣﺪ ﻣﺮﮒ ﺗﺮﺳﻮﻧﺪﯼ"!
ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: "ﻣﻦ ﻧﻤﯽﺩﻭﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪﯾﻪ ﺿﺮﺑﻪ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻣﯽﺗﺮﺳﻮﻧﻪ"
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: "ﻭﺍﻗﻌﺂ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ… ﺍﻣﺮﻭﺯﺍﻭﻟﯿﻦ ﺭﻭﺯﯾﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻢ…
ﺁﺧﻪ ﻣﻦ 25 ﺳﺎﻝ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﮐﺶ ﺑﻮﺩﻡ"!
وقتی یه صحنه ماچ و بوسه از کانالهای ماهواره ای پخش میشه همه اعضای خونواده چهار چشمی منو نیگا میکنن ، انگار که من دارم اون صحنه رو بازی میکنم
پسرای عزیز، وقتی یه دختر میگه "سردمه" ، جواب ندین "منم همینطور" !!
بفهمین یه کم
تازه زیپ کاپشن خودشونو میکشن بالاتر
در این موقع یا باید بغل کنید یا کاپشن مبارکتون رو بندازید رو دوش خانم
درحضور خارها هم میشود یک یاس بود
در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود
میشود حتی برای دیدن پروانه ها
شیشه های مات یک متروکه را الماس بود
کاش میشد ، حرفی از کاش میشد هم نبود
هرچه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود
یکی میگفت واسه پسرعمهی بزرگم رفتیم خواستگاری دختره با یه تیریپ بسیار فجیعی که اصلا در خاندان ما رسم نبود خیلی انتحاری در همون ابتدا اومد زارت نشست پیش پسرعمهم،
بابام آروم بهم گفت اینا با هم دوست بودن؟
من گفتم نه حاجی، این حرفا چیه!
بعد از چند دقیقه یهو پسر عمه من کله رو انداخت پایین رفت از سالن بیرون، وقتی برگشت پدر دختره گفت کجا رفته بودی رضا جان؟
اینم گفت رفتم دستشویی دستام رو بشورم، یهو بابای من گفت مگه بلد بودی دستشویی کجاست؟!!!!!
خودکار یه دانشجو بعد از جلسه امتحان پر استرس !
میشه انقد نپرسین کی؟
یکی بوده حالا.
مشـــغول رانندگی تو جاده ام
از فاصله دور پلـــیس واسم دست تکون میده و ابراز ارادت میکنه !
خیلی آدمای با محبتی هستــن !
چطوری از این فاصله منو شــــناختن !؟
یکیشون جوگیر میشه تا وسط جـــاده میاد!
با حرارت خاصی واسم دست تکــون میده !!
چراغ میزنم و با حرکت دست به ابراز علاقه شون جـــواب میدم !
دفترچه و خودکار تو دستشه ؛
میخواد ازم امـــضا بگیره ،اما الان وقت ندارم باشه واسه بعـــد !
اشک تو چشام حلقه میزنه از این همه احساسات پاک و بی آلایش
یارو مداحه اوومده بود تو محله داشت سوسن خانم رو اجرا می کرد:
حرم طلا امام حسین می میرم برات
میخوام بیام دم حرمتون ... ... ...
دس بزنم به ضریحتون!
ملت نمیدونستن باید سینه بزنن یا قر بدن؟!
به قول برو بکس ادامه شعر هم باید اینطوری بوده باشه :
شدم عاشق شمشیرتون
میخوام بیام در رکابتون
حالا میخوام بیام جنگ بکنم ، نگو نه ، نگو نمیشه
این قلب من عاشقته عاشقترم می شه... ......
حالا جنگ! خون! کو اعظم؟ بابا اسمش یزیده نه اعظم! حالا یزیده , وزیده , خزیده، پزیده!!!!
هر چی باشه یزید باشه!
یزید خره یه دونه باشه!
کفشای سیاه پاشه! ......
خیابان تبریز در مرکز شهر مودستو در ایالت کالیفرنیای آمریکا واقع است. این خیابان از جمله خیابان هایی است که ویلاهای گران قیمت آن مشهور است
یکی زنگ زده منم اصلا حوصلشو نداشتم.
شروع کردم نصفه نصفه حرف زدن یعنی مثلا انتن ندارمو قطع میشه و از این حرفا..
میگه صدات قطع و وصل میشه ولی صدای ضبط ماشینت واضح میاد.
چقدر ﺳﺨﺘﻪ یکی از اقوامت یا دوستات فوت ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺷﻤﺎﺭﺵ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺑﺎﺷﻪ.ﺫﺧﻴﺮﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ.
ﺑﻌﺪ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﯽ، اتفاقی ﺷﻤﺎﺭشﺑﯿﺎﺩ ﺟﻠﻮی چشمت.. لحظه سختیه...
سلامتی همه ی دوستا
سلامتی همه اونایی که دوسشون داشتی ولی الان نیستن.
شادی روح همه اونایی که میدونی دیگه هیچ وقت
نمیتونی بهشون زنگ بزنی...
ولی دلت نمیاد شمارشونو از تو گوشیت پاک کنی
تو یکی از جاده های شمال بودم، یه دفه یه گاو پرید وسط جاده منم محکم زدم رو ترمز و خیلی عصبی شروع کردم بوق زدن که بره ، دیدم نه همینجوری وایساده وسط جاده داره چپ چپ نگام میکنه ، یه جوری نگام میکرد انگار منتظر بود پیاده شم روشو ببوسم ازش عذرخواهی کنم ، یعنی درگیر جذبش شده بودم ، بعد دو سه دیقه دیدم دیگه خیلی بد داره نگا میکنه، اومدم پیاده شم دیدم گاوه یه نگا به من کرد یه نگا به تابلوی محل عبور حیوانات اهلی اونور جاده، بعد با افسوس سرشو انداخت پایینو رفت، یعنی این حرکتش از فحش خوارو مادر بدتر بود، کلی خجالت زدمون کرد، فقط مونده بود قبل رفتن یکم نصیحتم کنه...
جلسه خواستگاری:
مادر دختر: آقا داماد چه کارن ؟
مادر پسر: برای دخترای مردم خاطره میسازن...
*********************
جلسه خواستگاری:
مادر دختر: آقا داماد چه کارن؟
مادر پسر: قاضی!
مادر دختر: تو کدوم دادگاه هستند؟
مادر پسر: تو دادگاه نیستن، اگه سر کوچه داد بزنی عباس قاضی زود میاد تا کپسول قاضتونو بگیره و ببره پرش کنه !
آلارم موبایلمو گذشته بودم رو ۰۶:۲۰
صبح که زنگ زد گوشیمو سرو ته گرفتم میگم خدایا ساعت ۰۲:۹۰ دیگه چه زمانیه؟
چند ثانیه هنگ به گوشی خیر شدم بعد یهو فهمیدم گوشی سر و ته. اول صبحی نشسته بودم به خودم هرهر میخندیدم
یه دونه از این سوسک ریزا هست ، هر شب ساعت 12 که میشه این میاد رو میز و کمد من راه میره، هی وای میسته نگام میکنه باز راه میره .. منتظرم یه شب روی اون غرور مسخرش پا بزاره و بگه که عاشقم شده ..
یادآور میشود حبیب(خواننده سابقا لس آنجلسی) بیش از یک سال و نیم است که در یکی از شهرهای شمال کشور اقامت دارد و در تمام این مدت در حال گذران زندگی است.
از یک سال پیش هم پسرش «محمد» به دلیل بیماری به ایران آمد و پس از انجام یک عمل جراحی موفقیت آمیز در یکی از بیمارستانهای معروف و کسب سلامتی، این دو مشغول نهایی کردن آخرین قسمتهای آلبوم در ایران شدند.
حبیب همچنین دو ویدئو کلیپ را هم در جاده قم و بر سر مزار مادرش
(در حال خواندن ترانه معروف «مادر») ضبط کرده که همزمان با انتشار
آلبوماش قرار است آنها را نیز منتشر کند.
برای اونا یی که فک میکنن مشکلاتشون از همه بیشتر و افسردن...
در ادامه...
ادامه مطلب ...سرعت اینترنت اینقد پایینه که اگه الان شخصاً پیاده برم از رییس گوگل سوال کنم زوودتر به نتیجه میرسم ؛ تا سرچ کنم !
زنگ زدم مخابرات میگم چرا سرعت اینترنتم کم شده؟
میگه چون کندی سرعت دارین!
خیالم راحت شد، پس دلیلش اینه، خودمم شک کرده بودم
موزیک ویدئو و آهـنگ جدید , فوق العاده زیبا و شنیدنی استاد معین با نام دلم تنگته
۶۸ مگا بایت