یکی از فکرام اینه که راننده ون های گشت ارشاد بشم، بعد که ماشین پر از داف شد، گازش رو بگیرم و فرار کنم
یکی از دوستام توی دانشگاه عاشق یه دختره شده بود که کاپشن آبی میپوشید…
هوا گرم شده بود دختره بعد از عید اون کاپشنو دیگه نپوشید دوستم گمش کرد!!!
ادم های خوش قیافه , و خوشگلو میشه از ۲راه شناخت :
۱/کم حافظه ان...
۲/دومیش چی بود؟؟ . . . . . . . . چی بود...!
اه یادم رفت
منو یادت نمیاد ، میدونم تا همینجاشم ازت ممنونم
دیگه حتی نفسم در نمیاد کاری جز دعا ازم بر نمیاد
برو خوش باش ، برو شیرینم من به آینده تو خوشبینم
برو که الهی خوشبخت بشی مثل من درد جدایی نکشی
نوش جونت همه بی کسیام برو خوشبخت بشی
منو ول کردی با دل واپسیام برو خوشبخت بشی
اگه رفتی ، اگه تنها موندم برو خوشبخت بشی
اگه تو خاطره ها جا موندم برو خوشبخت بشی
نوش جونم که همش دلتنگم نگران من نباش
اگه عمرم داره از کف میره نگران من نباش
اگه هر شب نفسم میگیره نگران من نباش
دانلود این ترانه زیبای خوشبختی با صدای پویا بیاتی
برای یک زن بیست سال طول می کشد تا از پسرش مردی بسازد.
اما یک زن دیگر ظرف بیست دقیقه او را خر می کند !
(هلن رولند)
اگر بدانید مردم چقدر به ندرت فکر می کنند هیچ گاه ازینکه درباره ی شما چه فکر می کنند نگران نمی شوید . . .
ای خـــــــــدا . . .
واسه همه سوژه های خوشتیپ و خوشگل می فرستی ایمانشونو امتحان کنی
واسه من پشه می فرستی اعصابمو تست کنی ?!
اینو یکی از بچه ها فرستادهباید مجبور شم مجدداً بیام این نکته رو یاد آوری کنم که :
آقایون عزیز؛
توو تاریخ چند هزار سالهء این مملکت، سابقه نداشته که لیلی عاشق باسن مجنون بشه !
سر جدتون شلوارو بکشین بالا، اون مارک شورت رو هم بزنین به سینتون اگه خیلی واجبه !
البته به من ربطی نداره و این یه توصیه برادرانه بود. وگرنه در کل هرچی دوس داشتید بپوشید
سلامتی اونایی که میرن استخر ...
یه زمانی توو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم که :
تو اجازه بگیر برو بیرون منم ۲دقیقه دیگه میام! بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو.....
من که حلالشون نمی کنم!!!
کدام عنوان مناست است؟1-باغبان فداکار
2-اثـــــــــرات بی شوهری و فشــــار حاصله از آن
3-ندای وظیفه
4-ای کاش من هم یک باغبان بودم
به این میگن آدم وظیفه شناس که تو این شرایط شیلنگ آبو ول نمیکنه
پیش آور دو دست خالی را ببینم چشم های خیست آیا گفته ای دارند؟
بخوان مرا...
بگردان قبله ات را سوی من...
اینک وضویی کن.
خجالت میکشی از من؟
بگو، جز من کسی دیگر نمی فهمد به نجوایی صدایم کن...
بدان آغوش من باز است شروع کن، یک قدم با تو....
تمام گامهای مانده اش با من
یکی از دوستان تو بد گرفتاری افتاده.التماس دعا داره.ممنون از همتون
خدا هیشکیو نا امید نکنه.امیدتون بخدا باشه...
یکی از رفقا، سوغاتی شورت 40 دلاری واسم آورده! موندم میخوام برم عروسی، رو شلوار بپوشمش یا زیر!
امروز سوار یه تاکسی شدم کولرش روشن بود!!!
میخواستم سرمو بچسبونم به شیشه و از خوشی گریه کنم!!!
خدا قسمت کنه
یکی از دوسام میگف:
یه دختره منو دوس داشت بعد یه بار زنگ زد گفت من دارم خودمو میندازم جلو ماشین گفتم خب بعد ؟!
دوستش گرفت گفت خودشو انداخت ، گفتم خب بعد ؟
خودش گرفت فوحشم داد..!!
این دوسام کین که من میگم خدا میدونه/من نیسم بغرآن
یکی هست که کتونیش مصداق بارز صلاح کشتار جمعیه.اما ما به صورت صلح آمیز با بوی گندش پشه میکشیم!
والا بغرعان
از یک استاد دانشگاه:
به دانشجوها گفتم ایمیلهاشون را برام بفرستن.
اینا ایمیل هاشونه:
گودزیلا 125
جی جی سوسول
پیشی ملوس نازی
نفس لوپ گلی
sharj midam _web migiram 69
pesar.tanha
قیافه استاده
ازیکی می پرسن دوست داری چه جوری بمیری؟
می گه مثل پدربزرگم در خواب و آرامش .نه مثل مسافر های اتوبوسش در ترس و وحشت!
پسر عمم مهیار داشت بصورت رگباری روی ریتم آهنگ عاروق میزد،بابام به شوهر عمم میگه:
اگه جات بودم روزی صد هزار مرتبه خدا رو شکر میکردم که اینهمه استعداد از پایینش نزد بیرون
یکی میگفت:
مهمون بودم جایی، نصف شب حسش نبود پاشم برم دسشویی، یه بچه کنارم خواب بود برش داشتم گذاشتم تو جای خودم و تو جای اون شاشیدم اومدم برش گردونم دیدم تو جای من ریده...
سلامتی پنگوئن که یه ذره قد داره، اما بازم لاتی راه میره ....
یادش بخیــــــر
یکی از متفکرانه ترین سرگرمی های دوران بچگیم , نصف کردن ویفر از مرز کــــِرِم دارش بود
روزی شیخ به همراه چند تن از مریدان مایه دارش حوالی بلوار طالقانی مشغول دور دور بود.
تیپ خفن شیخ باعث جلب توجه نسوان حاضر در محفل دور دور شده بود.
به ناگه شیخ که کمی آب انگور نوش جان کرده بود و بالا بود چشم مبارکش به حوری ظریف اندامی افتاد،پس شیخ شیشه برقی اتومبیل مرید را پایین داد و چشمکی همچین تو دل برو به دختر همی زد...
و دخترک خنده ملیحی به شیخ نثاره کرد!
در کمال نا باوری شیخ از دادن نمره تلفن ...خویش اجتناب نمود!
مریدان خشتک بر کف ماندند که یا شیخنا کار را آن کرد که تمام کرد!
چه حکمتی در ندادن نمره تلفن بود؟ شیخ پاسخ داد همانا دختران آهن پرستند.
او از برای ماشین مرید بر ما خنده زد که اگر فردا با پیکان خودمان او را بیرون ببریم تازه هویت واقعیش معلوم میشود!
مریدان چو این سخن شنیدند نعره زنان از ماشین پیاده شده دست بر سر زنان و کلاغ پر کنان تا خیابان معلم رفته از 4 راه اول وارد خیابان 15 خرداد شدند و تا سه راهه 15 خرداد رفته و دوباره به عقب برگشتندی و دوباره به بلوار طالقانی رسیدندی و در این حلقه تا ابد باقی ماندندی
ابتدایی که بودیم وایمیسادیم تو صف بعد ناظممون میومد می گفت یه جوری بگید مرگ بر امریکا تا صداتون برسه امریکا
ما هم ابله فکر می کردیم امریکا کوچه بغلیه از ته جیگر داد میزدیم
ازهمین تریبون میگم اقای ناظم عمت خوبه ؟؟؟
گوجش از ورامینه، خیارش از مازندران، پیازش هم که از دماوند!
اونوقت اینا رو که خورد میکنی، میریزی تو کاسه میشه : سالاد شیرازی ..!
خدا ابتدا زمین را آفرید سپس استراحت کرد بعد مرد را آفرید و باز استراحت کرد در آخر زن را آفرید که نه خودش بلکه نزاشت ما هم استراحت کنیم
این چه موجودیه خودش میدونه.ما که سر در نیووردیم
اونایی که نگرفتن، نوشته زیر رو هایلایت کنید تا پاسخ رو ببینید
****** عکس رو سرو ته بگیرید دختره واوونه ایستاده*****
ه نظر من باید همونطور که برای ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی اسم گذاشتن برای جو گرفتگیو افه های بعضی از رفقا هم یه اسمی میذاشتن!
مثلا : "چُسـوففف!"
یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس میکردیم میکشیدیم رو تخته فکر میکردیم خیلی تمیز شد بعد که تخته خشک میشد میدیدم چه گندی زدیم...!
الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم
این اشتباه من بود که کار های تو رو با یه "ش" اضافه می خوندم
تو به قلبم "عق " زدی و من اونو "عشق" می دیدم
تو برای دلم "ور" زدی و من اونو "شور" زدن دلت می دیدم
تو اراجیفت رو "عر" می زدی و من همه اونها رو"شعر" می دیدم
تو ارزش یه "اه" رو هم نداشتی اما من تورو "شاه" می دیدم !
سکوت دردناکترین پاسخ من به بیرحمی های توست!
با توجه به اخبار پخش شده بر روی سایت های خبری سراسر جهان دیشب ۱۶ خرداد راس ساعت 11:30 دقیقه به وقت ایران ، به مدت ۱۵ دقیقه، لوگوی پپسی کولا بر روی ماه باید قرار میگرفت که این تبلیغ برای ایران و خاور میانه طبق گفته های سایت های خبری وضوح دید کامل را باید دارا می بود .
اما متاسفانه هنوز دلیل نیفتادن یا اینکه آیا این خبر واقعی بوده یا خیر مشخص نشده است
منو چن تا از بچه ها رفتیم پارک.خیلیا واسا بودن آسمونو میدیدن.شلوغ بود.ولی هرچی واسادیم خبری نشد.
یا این جریان الکی بود که اصلن فک نکنم همچین چیزی باشه یا اینکه تو ایران ندیدیم.حداقل تو شهره خودمون.خلاصه اگه کسی دیده اینجا خبرشو بده.
من از کرست استفاده میکنم،شما چطور؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
البته سیگنال هم خمیردندان خوبیه!!
خاک تو سر منحرفتون!!!
یکی از دوسام تعریف می کرد که:
چند روز پیش تو تاکسی صندلی عقب نشسته بودم،یه خانومه با پسر۴ - ۵ ساله ش جلو نشسته بود. یهو پسره رو میکنه به مامانش میگه :مــامــان مامان... یادته اونروز خونه ی دایی اینا گوزیــدی؟!
مامانه بیچاره یه دفعه سرخ میشه ،میگه :مرســـی آقا! ما همین جا پیاده میشیم!
راننده بدبخت هنوز کامل وانستاده بود،زنه درِ ماشینو با عجله باز میکنه، یه موتوری هم میاد میزنه درِ ماشینو سرویس میکنه!
رانندهه پیاده میشه دو دستی میزنه تو سرش میگه:
خانـــــــــــــوم! گوزیدی که گوزیدی!
منم میگــوزم! این آقام میگــوزه !
زدی ریـــــــــدی تو درِ ماشین ...!
مارو میگی از خنده زمینو چنگ می زدیم!
ﺗﻮﯼ ﺟﻤﻊ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻭ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﻓﺴﻘﻠﯽ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ:
ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﺍﻧـــارﻭ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﻣﯿﺨﻮﺭﯾﺪ؟؟؟
منم کاملا با کلاس ﻣﯿﮕﻢ ﻣﺎ ﺩﻭﻥ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺑﺪ میریزیم تو کاسه یا بشقاب نمک میزنیم ﻣﯿﺨﻮﺭﯾﻢ ...
ﻣﯿﮕﻪ: ﺍﻩ ﺍﻩ ﺷﻤﺎ ﭼﻘﺪﺭ... ﮐﺜﺎﻓﺘﯿﺪ ﻣﺎ ﺍﻧﺎﺭﻭ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﯾﻢ ﺳﯿﻔﻮﻥ ﻣﯿﮑﺸیم آب ببردش