امروز دوستم اومد پیشم خیلی ناراحتو دِپرس.گفتم چته؟
میگه:
داشتم با دوست دخترم اس ام اس بازی میکردم بهش گفتم "بوسم رو گونت " اشتبا شد گفتم بوسم رو کونت .
گفت : خفه شو آشغاله عوضی
الان دارم به یه دوس دختر جدید فک میکنم
دوستم
من
جنس ِ ظریف
باید قد بلند باشه ...
یــــــــــا
وختی میخنده
جُفت لُپاش چال بیوفته...
گودی کمر هم
داشته باشه لدفن
موهاش هم
بلند باشه ترجیهن صاف
واجدین شرایط
بعد از ولنتاین برای مصاحبه اقدام کنند
خخخخخخخخخخخ
یکی از
آرزوهام اینه که با لحن جدی و
خسته به یه دکتر
بگم:
لطفا حاشیه
نرو دکتر!!
بعد بلند شم
و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم:
فقط بگو چند
روز دیگه زنده می مونم؟؟
اﯼ ﮐﺴﺎﻧﯿﮑﻪ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻭﻟﻨﺘﺎﯾﻦ هیشکیو ﻧﺪﺍﺭﯾﻦ من پذیرای کادوهای شما هستم
صرفا جهت ثواب
کور شم اگه جز ثواب
نیت پلیده دیگه ای داشته باشم
موزیلا
رفیقم رفته دسشویی -یهو داد زد اه اه...شیت ( shittttt)
گفتم :
ها؟چی شد؟
گفت :”مسواکم افتاد تو سوراخ!
گفتم: خونسرد باش بابا -فک کردم چی شده!
دیدم خیلی خونسرد اومد مسواکشو شست , گذاشت دهنش
!
نمیدونستم اینقد حرفام میتونه تاثیر گذار باشه
!
آرزوتون چیه؟
ینی این ابطکار هموطنان کوشته منوو
همیشه یکی از آرزوهام تو دانشگاه این بود که یکی از اساتید تهدیدم کنه که بهت صفر میدم...
بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم به دیوار بگم:
منو از نمره میترسونی؟ من زندگیمو باختم استاد...
برو از خدا بترس....
بعد یه سیگار روشن کنم رو به غروب حرکت کنم...
پیر مردی تصمیم
گرفت تا با پسر، عروس و نوه خود زندگی کند.
دستان پیرمرد
می لرزید و چشمانش خوب نمی دید و به سختی می توانست راه برود.
هنگام خوردن
شام، غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را برزمین انداخت و شکست.
پسر وعروس از
این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدر بزرگ کاری بکنیم، وگرنه تمام
خانه را به هم می ریزد.
آنها یک میز
کوچک در گوشه اطاق قرار دادند و پدر بزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد.
بعد از اینکه
یک بشقاب ازدست پدر بزرگ افتاد و شکست، دیگر مجبور بود غذایش را در کاسه چوبی
بخورد.
هر وقت هم
خانواده او را سرزنش میکردند، پدر بزرگ فقط اشک میریخت و هیچ نمیگفت.
یک روزعصر،
قبل از شام، پدر متوجه پسر چهارساله خود شد که داشت با چند ته چوب بازی میکرد.
پدر رو به او
کرد و گفت: پسرم، داری چی درست میکنی؟
پسر با شیرین
زبانی گفت: دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست می کنم که وقتی پیر شدید، در
آنها غذا بخورید!
وقتی پرنده ای زنده است مورچه ها را میخورد....
وقتی میمیرد مورچه ها او را میخورند....
زمانه و شرایط در هر موقعی میتواند تغییر کند....
در زندگی هیچ کسی را تحقیر یا آزار نکنیم....
شاید امروز قدرتمند باشیم اما یادمان باشدزمان از ما قدرتمند تر است....
یک درخت میلییونها چوب کبریت میسازد....
اما...
وقتی زمانش برسد فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن مییلیونها درخت کافیست....
پس...
خوب باشیم و خوبی کنیم....
به امید روزهای پر از خوبی .........................
چقـدر سختــہ . . .
وقتی تو هق هق گریــہ هات نفس کم بیاری . .
و عشقت . . . ؛
به یکی دیگـہ بگــہ نـفـس . .
خخخ
دختره و پسره
همچین دست هم رو گرفته بودن توی کوچــه عاشقانه قدم میزدن...
یه لحظه
احساساتی شدم دلم خواست زنگ بزنم پلیس بیاد بگیرتشون ببره عقدشون کنه تا آخر عمر
اینجوری خوشبخت کنار هم زندگی کنن...
یه همچین
انسان خیرخواهیم من
همین قدر که شما دخترخانوما درگیر اینید که شام چی بپزید ما پسرا هم درگیر اینیم که شام چی بخوریم...!
خودایا بوخور راحتم کن
فرق خیار و این عن دماغ
نظرتون راجب این و خیار چیه؟
اسن با خیار فرق داره؟
خیار ارزشش بیشتره یا این؟؟
فحش کاملن آزاده.
ﺳﺎﺳﯽ ﻣﺎﻧﮑﻦ ﻣﻴﻨﻮﻳﺴﻪ:
ﺷﺐ ﺧﻮﺵ
ﺩﻭ ﻫﺰﺍﺭنفر به به چه چه میزنن.نظر میدن.
ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﻋﻤﻢ ﻣﺎﻳﻪ ﺑﺰﺍﺭﻡ ﭼﺎﺭﺗﺎ نظر بدن
ﻋﻦ ﺷﺎﻧﺴﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ...؟!؟؟
از بزرگترین
اشتباهات دوران کودکیم این بود که موقع دکتر بازی فقط قرص و شربت تجویز میکردم
اما دَم
دوستم گرم...
پدسّـگ
سونوگرافی سه بعدی هم داشت
یکی ازآروزوهای قشنگم اینه که یه پیرمرد پولدار تصادف کنه من برسونمش بیمارستان و نجاتش بدم اونم با بچه هاش مشکل داشته باشه تمام زندگیش به نام من بزنه و بمیره .
وقتی بچه هاش منو پیدا میکنن که پولا رو بگیرن همه چیزو بندازم جلوشون بگم بردارید نامردها اونی که با ارزش بود پدرتون بود
حدیثی زیبا از پیامبراکرم(ص
پیامبر صلى الله علیه و آله
:
حَسِّنوا أَخلاقَکُم وَ الطُفوا بِجیرانِکُم وَأکرِموا
نِساءَ کُم تَدخُلُوا الجَنَّةَ بِغَیرِ حِسابٍ؛
اخلاق خود را نیکو کنید و با همسایگان خود مهربان باشید
و زنان خود را گرامى بدارید تا بى حساب وارد بهشت شوید.
یکی از آرزوهام اینه
یه ماشینه تویوتا داشته باشم
بعد یه روز که میرم بانک واسه چِـک کردن حـسابم
همون موقع یه سرقت خفن انجام بشه
بعد یکی از اون دزدا اسلحه شو بگیره سمت یه مشتری
(ترجیحا دختر بین 20 تا 22 ساله )
بعد من برم به دزده بگم : دِ عـاخه لا مـروّت
چرا سمت ضعیفه اسلحه میکشی ! شـَــــق بخوابونم
زیره گوشش اونم عصبانی بشه یه گلوله حرومم کنه
بعد وختی که دارم جون میدم دختره بیاد
سرمو بزاره رو پاش بعد با گریه بگه چــرا
ما میتونستیم با هم خوش بخت بشیم
بعد من یه لبخند نَـــــــرم بزنم و بگم اونجا رو نگا کن
اون نوره سفیدُ چه قشنگه اونم سرشو برگردونه
بگه کو ؟ کجا ؟
بعد تا سرشو برگردونه من دیگه
تموم کرده باشم !
سوال شده که اون ماشین تویوتا چیه ؟!
هیچی گول خوردین ماشین تویوتا نکته انحرافی بود
هیچ لذتی از این نیست که دوتا تیکه از سرعت گیر کنده شده باشه
و آدم بتونه 2تا چرخش ماشینشو از اونجا رد کنه
نظر من 2
ببینم شماها هم
وقتی میخواین برین دکتر آمپول بزنین بهترین
شورتتون رو میپوشین یا فقط من اینجوریم ؟
پسر خاله یکی از آشناها ۲سالشه گرفتش با هزار زحمت آشغالای دماغشو خالی کرد ، گریه میکنه گیر داده میگه بزارید سر جاش !
یکی مزاحم
میشد،هی اس ام اس،هی زنگ…
جواب نمی
دادم که بیخیال شه...
دیگه تماس نگرفت.
بعد چند روز
اس داده:
ببخشید من
چند روز مزاحمتون نشدم،کار داشتم،دستم بند بود،شرمنده،چه خبر؟
دست مادرتو ببوس.
نترس، کار سختی نیست، کوچیک نمیشی !
باور کن ارزشش هزاران برابر بیشتر از بوسه ایه که روی
دستِ دوست دختر یا دوست پسرت میذاری !
امیر تتلو گفته میخواد بره درخواست مجوز کنسرت تو ایران بده.
ناموسن پایه باشین اگه مجوز گرفت، دست جمعی بریم جلوی وزارت ارشاد، خودسوزی کنیم
تو خیالاتم دوس دارم
یه شب بارونی ببینم دارن یه دختره رو اذیت میکنن منم برسم بهشونو دخل تک تکشونو بیارم
بعد دختره رو از رو زمین بلند کنم کتمو دربیارم بدم تنش
کنه
بعد سرشو بیاره بالا تو چشام نگاه کنه و بگه میشه اسمت
رو بدونم؟
بعد من از توی کتم یه سیگار در بیارم روشن کنم
بعد یه پوک عمیق بگیرمو یه لبخند ملیح بزنمو دودشو بزنم
تو صورتش
بعد دود که رفت کنار من غیب شده باشم
و اونم یهو بیفته رو زمینو سرشو بیاره
رو به آسمونو از ته دل داد بزنه خدااااااااااااا
دوستان گفتگوی آنلاین تو وِب گذاشتم.( سمته راست)
اگه تو وِب بودم میتونید کلیک کنید روش به صورت آنلاین با من در تماس باشید...
تجسم کنین:
تو سرما از
بیرون بیاین خونه یا برین پیش دوستتون...
گوشا سرخ و
یخ زده...اونوخ یکی با کش بزنه تو لاله گوشتـــون ...
اوووووووووووف
:))))))))
ته کصافط کاریه هــــــــــــا
کردم که میگماااااااااا
به نظرم سازمان ملل باس جایزهی دفاع از حقوق بشر رو بده به اینایی که از اتاق میرن بیرون تو هوای آزاد میچُسن و بعدش که بوش رفت برمیگردن تو اتاق!!
اصن نوبل صلح رو باس بدن بهشون!!!
بچگیام خیلی دوس داشتم عینک بزنم!!
اول ابتدایی
یه روز اومدن مدرسه برای سنجش بینایی از بچه ها جهت علامت هارو می پرسیدن.....
نوبت من شد
آقا منم از قصد همرو غلط میگفتم
تموم که شد
دکتره فهمید از قصد اشتباهی میگم پرسید:عینک خیلی دوس داری؟؟
من:آره آقا
دکتره از
کیفش یه عینک دودی پلاستیکی درآورد داد گفت واسه خودت!!!
من:مرسی آقا:)))))))))))))))