وقتی میگویم دیگر به سراغم نیا...
فکر نکن فرامشت کردم...
یا دیگر دوستت ندارم...
فقط میدانم وقتی کسی دلش با من نیست...
بودنش مشکلی را حل نمیکند...
تنها دلتنگترم میکند...
مدتهاست مجازی میخندیم...!!!
مجازی شادیم ...!!!
مجازی عاشق میشیم...!!!
مجازی همدیگه رو دلداری میدیم...!!!
امــــــا ...
واقعی تنهاییم!
واقعی درد میکشیم!
واقعی از عشقهای مجازی لطمه میبینیم...
ای کاش انسانها؛
همان قدر که از ارتفاع می ترسیدند؛
کمی هم از پستی هراس داشتند …!
لعنت به
اونی که راه به راه بهش اس ام اس های عاشقونه دادمو اون این اس ام اس ها رو به یکی
دیگه میفرستاد ..
لعنت به اونی که واسه رفتنش گریه کردم ، رفت واسه دوستاش تعریف کرد ؛
خندیدن..
لعنت به اونی که تموم حرفامو براش با بغض نوشتم و با خنده خوند ..
لعنت به اونی بهش زنگ می زدم تا صداشو بشنومو اون قطع می کرد تا صدای
یکی دیگه روبشنوه..
لعنت به اونی که به خاطرش روانی شدم و کلی افسردگی گرفتم آخرش بهم گفت :
تو یک آدم افسرده و روانی هستی...
خیلی دیره...
وقتی که تازه می فهمی اونی که از همه ساکت تر بود ،بیشتر از همه دوستت داشت.
ولی ...
تو حواست به شیرین زبونی یه عشق دروغی یکی دیگه بود...
من دیوانه نیستم!
فقط کمی تنهایم!
همین!
چرا نگاه می کنی؟
تنها ندیده ای؟؟
به من نخند!
من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم
او رفت
!
حالا تنهایم
!
تنها ندیده ای؟؟
اینقدر خودت رو نگیر !
اینقدر با تکبر و غرور با آدم حرف نزن !
وقتی کسی به تو ابراز علاقه کرد
فکر نکن که فوق العاده ای !!!
شاید اون کم توقعه
زن جوری عاشقت میشه که حس میکنی هیچوقت از پیشت نمیره.
ولی وقتی که میشکنه جوری میره که حس میکنی هیچوقت عاشقت نبوده!
شماره بعضی ها رو باید تو گوشیت نگه داری نه واسه اینکه بهشون زنگ بزنی بلکه واسه اینکه اگه اونا زنگ زدن جواب ندی...
آدم هایی هستند که بودنشون
حتی مجازی ، به آدم آرامش می ده !
دوستی شون برات حقیقی می شه و یهو می شن یه قسمتی از زندگیت!
آدمایی هستن که با تمام مجازی بودنشون ، سهم بزرگی تو حقیقت دوستی های تو دارن!
قدرشونو بدونین !!!
اگه کسی رو دوس دارین بهش بگین که دوســــش دارین قبل از اینکه کسه دیگه اى این کارو بکنه!
به سلامتی پدر بزرگـا که یه بار هم خوجگل ، جوجو ، عسیسم نگفتن. ولی با زنشون ۵۰ سال عاشقانه زندگـــی کردن...
بعضی وقتا دوس دارم وقتی بغضم میگیره خدا بیاد پائینو اشکامو پاک کنه. دستمو بگیره و بگه:
آدما اذیتت میکنن؟؟ بیا بریم...
هیچ چیز در طبیعت برای خود زندگی نمیکند:
رودخانه ها آب خود را مصرف نمیکنند ...
درختان میوه خود را نمی خورند ...
خورشید گرمای خود را استفاده نمیکند ...
ماه ، در ماه عسل شرکت نمیکند ...
گل ، عطرش را برای خود گسترش نمیدهد ...
نتیجه : زندگی برای دیگران ، قانون طبیعت است . . .
گاهـــی میرســه که دیـگـه از خــــدا
نه پــــول میخـوای نه خــــونه میخـوای نه کــــَس و کار و نه ...
یه موقع هایی هست فـقـــط یـه دل خـــــــوش میخـــوای
فـقـــــــط یـــه دل خــوش...
اگر بدانید مردم چقدر به ندرت فکر می کنند هیچ گاه ازینکه درباره ی شما چه فکر می کنند نگران نمی شوید . . .
پیش آور دو دست خالی را ببینم چشم های خیست آیا گفته ای دارند؟
بخوان مرا...
بگردان قبله ات را سوی من...
اینک وضویی کن.
خجالت میکشی از من؟
بگو، جز من کسی دیگر نمی فهمد به نجوایی صدایم کن...
بدان آغوش من باز است شروع کن، یک قدم با تو....
تمام گامهای مانده اش با من
یکی از دوستان تو بد گرفتاری افتاده.التماس دعا داره.ممنون از همتون
خدا هیشکیو نا امید نکنه.امیدتون بخدا باشه...
این اشتباه من بود که کار های تو رو با یه "ش" اضافه می خوندم
تو به قلبم "عق " زدی و من اونو "عشق" می دیدم
تو برای دلم "ور" زدی و من اونو "شور" زدن دلت می دیدم
تو اراجیفت رو "عر" می زدی و من همه اونها رو"شعر" می دیدم
تو ارزش یه "اه" رو هم نداشتی اما من تورو "شاه" می دیدم !
سکوت دردناکترین پاسخ من به بیرحمی های توست!
سر نماز اول وقت حاضر شو ، شاید آخرین دیدارت با خدا باشد در زمین. . .
به سلامتیه دوست نازنینی که گفت:
قبر منو خیلی بزرگ بسازین…. چون یه دنیا ارزو باخودم به گور میبرم !
سلامتی اون پسری که وقتی تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه:
اگه آخرشم باشی انگشت کوچیکه ی عشقمم نیستی...
فقط گوشه چشمی از نگاه خدا برای خوشبختی همه انسانها کافیست
این نگاه را برایتان آرزو میکنم ...
........امین..........
اگر آنگونه که با تلفن همراهتان برخورد میکنید با همسرتان بر خورد میکردید:
هر روز شارژش میکردید…!
با او در روز از همه بیشتر صحبت میکردید…!
پیغامهایش را دریافت میکردید…!
پول خرجش میکردید…!
براش زیور آلاتِ تزئینی میخرید…!
دورش یک محافظ محکم میکشیدید…!
در نبودش احساسِ کمبود میکردید…!
حاضر نبودید کسی نزدیکش شود …!
مطالبِ خصوصیتان را به حافظه اش میسپردید…!
همیشه و همه جا همراهتان بود حتی در اوج تنهایی…!
همیشه….همراهِ اولتان بود………….
همانقدر که گوشی های لمسی را تاچ میکنید همسرتون رو نوازش بکنید
چطور دلت اومد بری بعد هزار تا خاطره
تاوان چی رو من میدم اینجا کنار پنجره
چطور دلت اوم بری چطور تونستی بد بشی
تو اوج بی کسی چطور تونستی ساده رد بشی
چطور دلت میاد با من ، اینجوری بی مهری کنی
شاید همین الان توام ، داری به من فکر میکنی
چطور دلت اومد که من ، اینجوری تنها بمونم
رفتی سراغ زندگیت، نگفتی شاید نتونم
بذار که راحتت کنم
از توی رویات نمیرم
میخوام کنار پنجره
به یادت آروم بمیرم...
با خدا حرف میزنی ...
دردو دل می کنی...
دعا می کنی...
توبه میکنی ...
احساس میکنی سبک شدی ... پاک شدی ...
حس فوقا لعاده ایه ...
ولی…
وقتی مادرت برات دعا میکنه ...
اشک میریزه...
ساعتها سر سجاده میشینه و فقط درباره تو با خداش حرف میزنه
وقتی از خونه خارج میشی و زیر لب دعا میخونه
وقتی کار اشتباهی در حقش میکنی و چشماشو میبنده و بازم برات دعا میکنه
وقتی به خدای خودش میگه " من ازش راضیم ، تو هم ازش راضی باش"
همین یه جمله ش می ارزه به تموم دعاها و درد ودلایی که خودت باخدا کردی...
می ارزه به همه زندگیت...
................................................................................................
سلامتیه همه مامانایی که هر وقت صداشون می کنیم
میگن: جانم
و هر وقت صدامون میکنن،
میگیم: چیه ؟ ها ...؟
.......................................................................................................................
آفرین به این مرد که یادش نرفته روزی هم مادرش اونو اینطوری بغل میکرده و بهش غذا میداده. دستان این پسر بوسیدنیست.
امیدوارم همه ما قدردان زحمات پدر و مادرمون باشیم
جای مامانائی که الان کناربچه هاشون نیستن خالیه.روحشون شاد
گفت:اینقدر سیگار نکش میمیری
گفتم:اگه نکشم میمیرم
گفت:اگه بکشی با درد میمیری
گفتم:اگه نکشم از درد میمیرم
گفت:هوای دودی جلوی درد رو نمیگیره
گفتم:هوای صاف جلوی مرگو میگیره؟
یه کم نگاهم کرد و گفت : بکش...
اگه صدات نکردم ،کاری برات نکردم ، حتی نگات نکردم
به خاطر خودت بود...
اگه چشامو بستم ، با روحو جونِ خستم ، قلب توروشکستم
به خاطر خودت بود...
اگه گُلاتو چیدم ، اشک تورو ندیدم ، اگه ازت بریدم
به خاطر خودت بود...
اگه خزون نبردم ، بهار عشقو بردم ، اگه برات نمردم
به خاطر خودت بود...
باید یه روز میرفتم
باید یه روز میرفتی...
این همه عاشق اما ، تو دنبال کی رفتی
دنبال من که اسمم ، پیش تو خیلی کم بود
هرچند که سرنوشتم ، تو مشت پوچ غم بود...
راهی نبود بمونی ، راز منو بدونی
لعنت به این جوونی ، به این بی هم زبونی
یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن
هروقت ازشون بپرسی چطوری؟میگن خوبم...تو خوبیی؟...
وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده راهشون رو کج میکنن از یه طرف دیگه میرن که اون نپره... تو رو خدا اگه باهاشون میرید تو رابطه, اذیتشون نکنین.
تنهاشون نزارین ؛ داغون میشن...
روزی مجنون از روی سجاده شخصی که در حال نماز بود عبور کرد, مرد نمازش را شکست و گفت:مردک من در حال رازو نیاز با خدای خویش بودم...!!
مجنون با لبخند گفت:
من عاشق دختری هستم و تورا ندیدم !!!
تو عاشق خدایی و مرا دیدی
این داستانی حقیقی است...
مردی از خانه بیرون آمد تا نگاهی به وانت نوی خود بیندازد و کیف کند
ناگهان با چشمانی حیرت زده پسر سه ساله خود را دید که شاد و شنگول با ضربات یک چکش
رنگ براق ماشین را نابود می کند .
مرد بطرف پسرش دوید ، او را از ماشین دور کرد و
با چکش دست های پسر بچه را برای تنبیه او خرد و خمیر کرد .
وقتی خشم پدر فرو نشست با عجله فرزندش را به بیمارستان رساند .
هرچند که پزشکان نهایت سعی خود را کردند تا استخوان های له شده را نجات دهند
اما مجبور شدند انگشتان هر دو دست کودک را قطع کنند .
وقتی که کودک به هوش آمد و باندهای دور دست هایش را دید با حالتی مظلوم پرسید
- انگشتان من کی در میان ؟
پدر به خانه برگشت و خودکشی کرد .
وانت را می شود تعمیر کرد .
انگشتان شکسته و احساس آزرده را نمی توان ترمیم کرد .
ما فراموش می کنیم که بخشیدن با عظمت تر از انتقام گرفتن است
دوستی می گفت:
دانشجو که بودم، بعضی از اساتید عادت به حضور و غیاب داشتن تعدادی هم برای محکم کاری دو بار این کار را انجام میدادن، ابتدا و انتهای کلاس .که مجبور باشی تمام ساعت را سر کلاس بنشینی.
هم رشته ای داشتم که شیفته ی یکی از دختران هم دوره اش بود.
هر وقت این خانم سر کلاس حاضربود،حتی اگر نصف کلاس غایب بودن می گفت استاد همه حاضرن و بالعکس، اگر تنها غایب کلاس این خانم بود و بس، می گفت استاد امروز همه غایبن.هیچ کس نیومده.
در اواخر دوران تحصیل ازدواج کردند و دورادور می شنیدم که بسیار خوب و خوش هستند.
یه روز خبردار شدم که دختره بر اثر تصادف فوت کرده.
پسره هم آگهی ترحیم بانو را با این مضمون چاپ کرده:
هیچ کس زنده نیست ... همه مردند...
وقتی مامان تو خونه نباشه ، انگار چراغای خونه رو خاموش کرده باشن و تو تاریکی نشسته باشی
وقتی مامان نباشه ، قدمات برای برگشتن به خونه اهسته میشه
وقتی نباشه ، احساس سرما می کنی
احساس تنهایی
احساس نا امنی
وقتی مامان نباشه همیشه نگرانی
هرلحظه احساس میکنی یه چیزی کمه. هر لحظه منتظری تا برگرده
وقتی مامان نباشه ، هیچ اغوشی جایگزین بغلش نمیشه
وقتی نباشه ، چاییت همیشه سرده
وقتی مامان نباشه خونه پر میشه از سکوت .... پر از هوای سرد و نا امیدی...
وقتی مامان تو خونه نباشه ، برکت هم از خونه میره ...
تازه میفهمی همین که بود کافی بود...
اون روزی که بفهمی از نفس افتاده و دیگه روی زمین نیست