یکی از رفقا میگف:
چند
سال پیش خونمون دزد اومد بابام دزد رو دید با شورت دوئید دنبال دزده دزده ام فرار میکنه.
بابائه منم تا وسطای کوچه دنباله دزده میکنه.
بعد یه لحظه دزده وای میسه بابامم وای میسه. .بعد دزده میزاره
دنبال بابام وبابامم دِفرار
انقد دنبال بابام میکنه تا بابامو میکنه تو خونه درو میبنده.
یکی نیس بگه آخه پدره من از دزد میترسی مریضی دنبالش
میکنی؟؟؟؟
اوففففففففف
چه بویی میاد
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اینجا نه! فقط همون بالا بو میومد
نمیدونم
چرا انقد با این اهنگ حال میکنم
.
.
.
.
صو
رَ
تِ
خوش
گِلی داری
تو با این فیست میری بیرون عجب دلی داری
من میخوام بوست کنم نمیزاری
شبا هم نمیخوابی تا صبح بیداری
حالا ای قربونش و وای قربونش کی قربونش؟
هیشکی خوب من قربونش :)))))))))
اللهم
صل علی محمد و ال محمد
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
من حتی اینجا هم فکر اخرتم هستم..
من خیلی زرنگم اسن
پسر
: عزیزم میتونی امروز بیای ببینمت؟
دختر : نه فامیلمون اینا اومدن مهمونی اینجا. نمیشه
پسر : باشه
فرداش : عزیزم امروز میای بریم بیرون اا؟
دختر : نه ...آخه کلی درس دارم باید بخونمشون.
...پسر : باشه
دو روز بعد
پسر : عزیزم فردا میتونی بیای بریم پارکی جایی ؟!
دختر : نه به خداااا .... فردا دعوتیم خونه عموم ایناااا
پسر : باشه
فرداش
دختر :میای منو برسونی دانشگاه.قبلشم بریم یه دوری بیرون بزنیم؟؟
پسر : آآآآآااااااای ...چرا زودتر نگفتی ؟!کار دارم.بخدا نمیرسم بیام.ببخشید.معذرت میخام.
دختر :من که میدونم با دوستاتی!!!دروغگو!! اصلا برووووووو با دوستاااااااااات استخر!!!!!!
برو به کارت برس.اونا برات مهم ترن ...بروووووووووو...اه
پسر بدبخت
از
دست بعضیها نباید ناراحت شد چون نه تنها هیچی تو دلشون نیس
بلکه تو مغزشون هم هیچی نیس
کُلُهُم اجمعین اسکلَین :))
«نیک آفاناسیف»، جوان آمریکایی است که با داشتن زبانی به ارتفاع ۸/۸ سانتیمتر دومین دارنده بلندترین زبان دنیا به شمار میرود.
این جوان میتواند با زبانش ابروهایش را با زبانش خیس کند
فقط کافیــــه به هر دلیلی یه مدت کوتــــاه مشکل مالی واست پیش بیــــــاد،تو همین مدت کوتــــــــــاه خیلی اتفاقی:
ماشینت خراب میشه :|
دندون درد میگیری :|
شارژ ADSl تموم میشه :|
به 2 تا عروسی دعوت میشی:|
دوستاتم یهو دلشون واست تنگ میشه میخوان بیان پیشت :|
واسه شما هم اتفاق میوفته؟؟؟
با تشکر از زندگی واقعا :| :| :|
اگه کنار دوس دختر یا دوس پسرتون راحت میتونید بگوزید یعنی دیگه قشنگ رابطون جا افتاده :))))
خخخخخخخخخ
یه روز عمه اینام همه خونمون بودن بعد سر سفره ی نهار بحث چاق و لاغر شدن بود...
بعد از نهار در حین جمع کردن میز عمم خم شد و یه تیکه ته دیگ سیب زمینی
برداشت و گذاشت دهنش منم خیلی شیک
برگشتم گفتم :
عمه می دونستی تک خوری چاق می کنه؟
عمه ی منم خیلی شیک تر با دهن پرش برگشت گفت:
تو می دونستی گه خوری بیشتر چاق می کنه
من: :|
عمم
اگه تونسین 1 دقیقه ایی نوشته غلامعلی رو پیدا کنین.خیلی باهوشین
alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex
alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex
alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex
alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex
alex غلامعلی alex alex alex alex alex
alex
alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex
alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex
alex alex alex alex alex alex alex alex alex alex alexalex alex alex
alex alex alex alex alex alex
قدیما ببینین نمره 10.5 واسه خودش ارزشی داشت
(الانم 10.5 واسه خودش ارزش داره)
اکبر جون برات دوچرخه میخرم
یکی از بچه ها میگف:
تو کافی شاپ نشسته بودم که یهو باد شکم اومد سراغم!
صدای موزیک خیلی بلند بود ، منم خودمو با موزیک میزون کردم که
صدای کارم رو پوشش بده
!
بعد چند تا تراک دیگه حالم خوب شده بود قهوه مو خوردم ویهو متوجه
شدم همه دارن منو با انگشت به هم نشون میدن.پیف پیف میکنن فش میدن
که یادم افتاد تو گوشم هندزفری بود و داشتم با اون آهنگ گوش میکردم
!!!
فک
کنید جای اون بودید!
چیکار میکردید؟
یه بار تو مسافرت بودیم دیدیم یه دختر
خوشکل و معصوم وایساده یه گوشه داره واکس میفروشه دلمون سوخت با دوستم گفتیم بریم ازش بخریم و کمکی کرده
باشیم.
خلاصه رفتیم پیشش گفتیم “خانوم دونه چند؟”
برگشت گفت “۷۰۰۰۰ تومن”
گفتم “مگه این واکسو از چی ساختن خانوم؟”
چشتون روز بد نبینه یه لبخندی زد و گفت ” آقا اینا خاویاره
واکس نیست
ســــه بار سریع و پشت سرهم بگین:
" سه شیشه شیر ، سه کیسه سیر "
دیشب شام آبگوشت داشتیم.من پارچ آب یادم رفت بیارم.10 ثانیه هم نشد.
وقتی برگشتم با صحنه زیر مواجه شدم
عشغ.دوشت داشتن.رابته پدرو پسری میچکه اسن
سَلامتیِ اونایی که تا میان دِخالَت کُنَن هَمه بِهِشون میگن:
تو یِکی دیگه خَفه شو
قبول دارین عبارت زیر از فحش خواهر مادر بد تره ؟!
اوکی، هر طور دوس داری...
یکی ازکرمای دوران کودکیم این بود که یه مگس میگرفتم بهش نخ می بستم بعد یکی دیگه هم میگرفتم بالهاشو میکندم میبستمش اون سر نخ بعد مگس سالمه پرواز میکرد و این یکی رو بکسل میکرد میبرد با خودش.
صحنه ی زیبایی بود!!!! کمک به هم نوع!!!
دیشب زدم فارسی وان، واسه اولین بار بعد از
۳ سال یه سکانسیه که توش زن و مرد با هم نداره.دختره رو تخت خوابیده مادرش میاد
تو اتاق، گفتم دمتون گرم والا که حرمت شب شهادت امام جعفرو نگه می دارید.
مادره رفت بیرون، پسره از
زیر تخت با شورت اومد بیرون
چه اعتماد به نفسیم داره
ینی خاک تو اون سرت.اسکل
به مناسبت نزدیک شدن به شروع سال
تحصیلی برا دانشجویان محترم، مفتخرم از یکی از آخرین دست آوردها در راستای زندگی دانشجویی و
مجردی پرده برداری کنم. روشی انقلابی برای شمایی که حال ظرف شستن ندارید
همین الان مورچه رو انداختم تو بشقاب بیسکوییت ویفر تکون نمیخوره فک کنم از خوشحالی سکته کرده
عجب کرمی دارم من
یکی از دوسام میگف:
چندتا فامیل پیر داشتم همیشه توی عروسی ها میومدن میزدن تو پهلوم در گوشم میگفتن:
بعدی تویی، بعدی تویی...
دیگه اینکارو نمیکنن...گفتم چرا؟
میگه:چون توی مجلسهای ختم، منم باهاشون همین کارو کردم...
یکی از دوسام چن وقت قبل تعریف میکرد.یه شب خالم اینا بودن خونمون.
پسر بزرگش محمد زد پَسه کله داداشه
۵ سالش پویا.جوری که مثه تف چسبید کف زمین.
همه منتظر بودیم پویا بلند شه مثه اسب
شیهه بکشه حمله کنه به محمد که این کارو نکرد!!
فردا صبحش چند باری زنگ زدم به محمد جواب نداد.زنگ زدم خالم میگم محمد کجاست؟!!
خالم با خونسردی کامل: محمد تو اورژانسه!
من: چرا چی شده؟!!
خالم: پویا صبح زود وقتی همه خواب بودیم رفته تو اتاق محمد با ناخن
گیر نوکه پستونشو چیده!
عجب پسر بی شعرو انتقام جویی بوده.بزرگ شه چی میشه
ینی یه وختایی که اسباب بازیمو یکی میگرفت انقد نق میزدم که طرف از کرده خودش پشیمون بشه و پسش بده
یاد خاطره های شیرینی که از دوران کودکیمون داریم بخیر...
دیروز با بابام داشتیم والیبال زنان المپیک رو تو دبی اسپرت میدیدیم.بد ست (set) اول تموم شد!
داشت صحنه اهسته بازی رو نشون میداد.مثلا حرکت های جالبشون رو اسلوموشن کرده بودن.
یهو بابام برگشت گفت باز احتمالا اونور داره دختری چیزی نشون میده اینا ورداشتن دارن صحنه بازی نشون میدن!
بد من زدم زیر خنده. بدش
فهمید. خیلی شیک و مجلسی گفت به کسی نگو امین.باشه؟!
شب رفتیم مهمونی قبل اینکه بیام دیدم
واسه همه تو خونه گفته امین این سوتی رو داده
آخر عاقبت کسایی که شب و روز تو فیس بوک و چت میشینن ,,اینجوری میشه گفته باشم!!!
دیدم که میگم اااااا:)))))))))
منتظره تاکسی بودم که برم میدون شهدا، چون یه نفر جلو بود نشستم عقب، جلو ایه یه خرده پایینتر پیاده شد.
من هنوز عقب بودم، بعد سه تا زن به راننده گفتن مستقیم؟
اونم ایستاد، بعد رو کرد به من گفت اگه ممکنه بیا جلو بشین که اونا راحت باشن.
پیاده که شدم رفتم پیش در جلو سرمو از پنجره کردم تو ماشین بهش گفتم آقا شهدا میری؟!
حالا من به مغزم خون نرسید سوتی دادم.نمیدونم چرا خوده راننده هم تو جواب گفت: آره مسیرم میخوره، بیا بالا!
تا رسیدم شهدا هفت بار رنگ عوض
کردم
جالب میشد یارو میگفت نه مسیرم نمیخوره :))
دختره
بم گفت :
جلو هیچ پسری زانو نمیزنم.مـطـمـئـنـم
اولـیـن و آخـریـن پـسـری کـه بـخـواـم جـلـوش زانـو بـزنـم
پـسـرم خـواهـد بـود؛ اونم بـرای
بـسـتـن بـنـد کـفـشــاش . . .!!
مام گفتیم: شما اول ببین میتونی شوهر
پیدا کنی؛ بعد تصمیمای مهم زندگیت رو بگیر...
خخخخخخخخخخخخخخخخ
قابل توجه بعضیااااا