وقتی که یک رابطه تمام میشود ،
بزرگترین درد آدمی این ست که درگیر میشود:
آیا آن طرف هم در تمام این روزها ، ماه ها ، سال ها به آن روزهای خوب فکر میکند ؟
آیا او هم در حجم وسیع خاطرات غرق میشود ؟
آیا او هنوز هم برایم اشک میریزد؟
آیا او هنوز هم دلتنگ من است؟
آیا او هم آهنگ های همیشگی را گوش می دهد یا نه دیگر طبع ش تغییر کرده ؟
آیا او هم شماره تلفن مرا از حفظ است یا نه ؟
آیا او هم بایگانی عکس های قدیمی دارد یا که نه ؟
آیا او هنوز هم دوسم دارد؟
آیا . . . آیا . . .آیا
این سوالات است که مثل خوره روح آدمی را می جود
و بعد آدمی دیگر آدم سابق نمیشود
آدم سابق نمیشود
نمیشود
نمیشود
خدا بد نده امین! اتفاقی افتاده؟!
خدایی درک میکنم چی میگی!!!
دمت گرم معرکه بود دقیقا همینه
آدمی دیگر آدم سابق نمی شود که نمی شود...
تو چه میدانی ...
از شب هایی که دنیا دور سرم می چرخید...
اما من با تمام قدرت ، به دور تو می چرخیدم؟!
تو چه می دانی ...
از روزهایی که بغض های دنیا برای من می ترکیدند...
ومن ، بی توجه ،با همه وجود ،برای تو می خندیدم...؟!
تو چه می دانی...
آیا او هم مثل من شب ها با دلهره به خواب میرود و صبح زود به شوق دیدن اس صبح به خیر با لبخند بیدار میشود؟؟
آیا او هنوز هم تنهاست یا کسی جایم را پر کرده.....و هزار تا آیای دیگه.........آره اصولا همه فک میکنن
عاشقی امین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همه اینا سخت تر میشه وقتی میفهمی باهات سر لجبازیم باز کرده و نمیخواد خود واقعیش باشه