یکی میگف یه جا مهمون بودم پیرمرده بعدازهفتاد سال زندگی مشترک زنشو اینجوری صدا میکرد:
عزیزم،زندگیم،عسلم،شیرینم
توی یه فرصت یواشکی ازش پرسیدم رمزعشق و علاقه بین شما بعد
از این همه مدت چیه؟؟
-پیرمرد:ده سالی هست که اسمشووو فراموش کردم اگه بفهمه
جِرَم میده
خیلی جالب بود یاده ذوج پیری افتادم که تو تاکسی عاشقونه حرف میزدن