مکالمه ای که دیروز تواتوبوس

مکالمه ای که دیروز تواتوبوس شاهدش بودم بین یه پسره که جوراب میفروخت و یه زنه!
- جوراب دارم جورابای نخی عالی. فقط هزار تومن
- یه دونه به من بده جوون ببینم.
- بیا خانوم
- نه نه . یه روشنشو بده.

- بیا خانوم
- این که خیلی روشنه. یه کم تیره ترشو بده
- بیا خانوم اینو ببین
- نه خوشم نیومد از رنگش. یه تیره بده ببینم.
- بیا پس اینو نیگا کن
- نه مشکی هم داره؟
- بیا اینم مشکی
- نه مشکی خیلی تو ذوق میزنه. رنگای دیگه چی داری؟
- بیا خانوم این قهوه ای اینم سرمه ای
- نه خوشم نمیاد از این رنگا. اون خاکستری رو که تو دستته میدی؟
- کدوم؟ اینو میگی؟ بیا خانوم ببین
- نه خوشم نیومد. جنس جورابات اصلا خوب نیست. برو به یکی دیگه بفروش دوست ندارم وقتتو بگیرم.
پسره :|
من :|
بقیه مسافرا :|
راننده اتوبوس :|
مخترع ماشین ریسندگی :|
جوراب روشنا :(
جوراب تیره ه :(

جوراب طوسیه:'(