چند
روز پیش توی صف تاکسی بودم به یه دختره عجیب خیره شدم ول کنم نبودم.
حالا هر لحظه
لبخندم تحویل میدادم.
اونو میگی دود از گوشاش زده بیرون همچین احساس زیبایی هم در درونش شعله ور شده.
یهو اومد جلو
گفت: چته آدم ندیدی؟
گفتم :خانوم مقنعت و برعکس کردی سرت
هیچ دیگه شما خودتون قضاوت کنین چی به روزش اومد