رفته بودیم مهمونی یکسری جدید بودن که من و دوستم نمی شناختیمشون.خیلیم تریپ خفن بودن ..
بحث سر تتو شد دوستم گفت یه تتو خیلی باحال رو کتفم زدم نقشش یه کاروانسرا هست که یه مرده نشسته داره چایی میخوره..
همه واسشون جالب شد که ببینن. دوستم یه سمت پیرنشو زد بالا .
بقیه گفتن نیست که!!!
دوستم گفت: اااا پس رو کتف اونوریم هست دوباره اون ور رو زد کنار بازم چیزی نبود.
همه گفتن ما که چیزی ندیدیم!!
دوستم گفت اااااا حتما یارو چاییش و خورده رفته
یواش من پا شدم از اتاق رفتم بیرون