پیش دانشگاهی بودم یه دبیر داشتیم به اسم آقای ابراهیمی.
بغل دستیم اسمش میثم بود و خیلی درسش خوب بود، یه روز سر کلاس آقای ابراهیمی بودیم که از دفتر اومدن گفتن میثم تو منطقه رتبه آورده و ازین حرفا، منم آروم به میثم گفتم الان تو کو... عروسیه آره ؟
میثم حواسش نبود بلند گفت: آره تو هم دعوتی.
یهو آقای ابراهیمی از همه جا بی خبر میگه ما هم دعوتیم ؟
سلام ایمیلت جالب بود الان سه ربعه که دارم میخونمش
موفق باشی بای