رو به فردا RO be FARDA

**<مطالب خواندنی><عکسهای زیبا و کمیاب><سرگرمی><خبر><سینما>**

رو به فردا RO be FARDA

**<مطالب خواندنی><عکسهای زیبا و کمیاب><سرگرمی><خبر><سینما>**

آمپول

 یه بار رفته بودم درمانگاه آمپول بزنم، یه دختره اومد آمپولمو بزنه،معلوم بود خیلی تازه کاره!
همینجوری که سرنگو گرفته بود توی دستش،لرزون لرزون اومد سمت من و گفت: 

"بسم الله الرحمن الرحیــــم"

منم که کپ کرده بودم از ترسم گفتم:  

"اشهد ان لا اله الا الله"!

هیچی دیگه...

انقد خندید که نتونست آمپولو بزنه و خدارو شکر یکی دیگه اومد زد ..!

نظرات 3 + ارسال نظر
نیلو دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 15:05

اخه بیچاره دختره

mahyar پنج‌شنبه 14 اردیبهشت 1391 ساعت 12:06

kheyliiiiiiiii bahaaaaaaal booooooood

sanaz پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1391 ساعت 18:16

اونا دختراى قدیم بودن که از سوسک میترسیدن ، الان همچین سوسکت میکنن که خودتم نمیفهمى !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد