این دختر بچه روزانه 8 ساعت به همراه پدرش در ساختمانهای در حال ساخت در نقش یک کارگر ساختمانی فعالیت میکند
پدر این دختر بچه میگوید: چون کسی را ندارم مجبورم دخترم را روزانه به سر ساختمان بیاورم که با توجه به اینکه زمان رفت و آمدم به شهر مامازن 6 ساعت است به شدت دخترم خسته و اذیت می شود.او میگوید: در مامازند یک اتاق اجاره کرده که ماهانه 100 هزار تومان اجاره میدهد.
پدر یگانه میگوید: به دلیل اینکه یگانه را روزها سر ساختمان میآورم، او نیز پا به پای من کار میکند و فعالیتهای سبکی همچون حمل کیسههای مصالح ساختمانی را انجام میدهد. او میگوید: یگانه چند روز پیش به خاطر گرد و خاک ناشی از گچ و سیمان مریض شده و یک شب تمام تب کرده است.
این کارگر کوچک ساختمانی امیدوار است که مسوولان و شرکتهای ساختمانی برای استخدام پدرش به عنوان یک سرایهدار از خانوادهاش حمایت مالی کنند.
یگانه! چرا اینجا کار میکنی؟
پدرم مریض است و پول نداریم. من هر روز با او میآیم که در خانه تنها نباشم. پدرم پایش درد میکند هر وقت کیسههای سیمان را بلند میکند اذیت میشود و شبها از شدت درد خوابش نمیبرد. من زور ندارم، اما کمکش میکنم که کمتر اذیت شود.
خانهتان کجاست؟
خیلی دور است ما در خانهمان یخچال و تلویزیون و تلفن نداریم.
چرا پیش مادربزرگ یا خالهات نمیروی؟
مادرم مرده است. تازه مادربزرگم هم مرده و خاله و عمه هم ندارم..
دلم گرفت ...خدایا ...چه درد بزرگیه فقر.
kheyli gham angize vali hade aghal ye pedari dare ke hamishe azash hemayat mikoneh va to in sharayete sakht poshtibaneshe bache hayi hastan ke sharayeteshon az in sakht tare
واسه ماها این ساده ست که ببینیم و بگیم آخ بیچاره! ولی ما حتی نمی تونیم ذره ای از این دردها رو حس کنیم مگر اینکه ...
خیلی درد ناک بود
من پارسال رو قضیه کار بچه های خیابانی کار کردم خیلی اذیت شدم...از این موارد زیاده و البته هیچ اماری ازشون نیست هیچ سازمانی مسئولیتشون رو قبول نمیکنه.. ....کسی که به فکرشون نیست فقط امیدوارم خدا به دادشون برسه...
فقط میشه ساده لوحانه به امید روزی زندگی کرد که هیچ کودک کاری نباشه....
به امید اون روز!!!!!!!!!!