دختر جوان در دام دوستان برادر بیغیرت
دختر جوان قطرات اشک را از روی گونه هایش پاک کرد و در گفت وگو با کارشناس اجتماعی کلانتری نواب مشهد افزود:
چند روز قبل، مادرم به شهرستان رفته بود تا به پدر پیرش سربزند. من مشغول انجام کارهای خانه بودم که برادرم و دوستانش آمدند.
میلاد مقداری پول و موادمخدر از دوستان لاابالی خود گرفت و در حالی که به چشمانم خیره شده بود گفت:
آماده شو باید همراه دوستانم به خانه آن ها بروی و کارهای شان را انجام بدهی.
او وقتی با مخالفتم رو به رو شد به طور وحشیانه ای کتکم زد و دوستان شیطان صفت او با توسل به زور و تهدید مرا سوار خودرو خود کردند و به خانه ای که نمی دانم کدام نقطه مشهد بود بردند و زندانی ام کردند. من سه روز در آن لانه شیطانی زندانی شدم و...
خراسان: مرگ پدرم تار و پود زندگی ما را به هم ریخت و مادرم که تاب و تحمل این مصیبت را نداشت من و دو برادرم را در خانه دق مرگ کرد.
مادرم از نظر عصبی و روحی بسیار شکننده شده بود و هرچه بزرگترهای فامیل او را دلداری می دادند که راضی به رضای خداوند باش فایده ای نداشت!
پس از گذشت ۳روز بالاخره از چنگ دوستان هوسران برادرم رها شدم و به سختی خودم را به خانه رساندم مادرم به محض آن که مرا دید به گریه افتاد و پرسید:
دخترم از دیروز که از سفر برگشته ام نگرانت هستم و گم شدن تو را به پلیس اطلاع داده ام. معلوم است کجا هستی؟من موضوع را با شرمندگی برایش تعریف کردم و ما به این جا آمده ایم تا از دست میلاد و دوستان بی سروپایش شکایت کنیم.
چه داداش بی غیرتی
منم آپم بیا نظراتم بگو
in vazeiat gheire ghabele tahamole vali ghabele bavare
to ham ye chizae mizari inja ke adamo depres koni ha
خیلی ناراحت کننده است
واقعا برادر بی غیرتی داره دیگه شورشو در اورده خائن ژست فطرت