تو تازیانه می زنی به چشم و بر نگاه من
چو آفتاب می شوم دمی که گرم و روشنت کنم
چو ابر تیره می شوی که سد نهی به راه من
خراب تر ازین کسی نمی شود که من شدم
تو هرچه می کنی بکن ، سزات با خدای من
این سکوت و ساکتش کن تا کلامت گفتنی شه حرفی از دلت بزن تا نگاهت شنیدنی شهحرفی از سره نگفتن جا نمیشه توی قلبیاین سکوت و ساکتش کن اگه حتی تو شکستی!!
این سکوت و ساکتش کن تا کلامت گفتنی شه
حرفی از دلت بزن تا نگاهت شنیدنی شه
حرفی از سره نگفتن جا نمیشه توی قلبی
این سکوت و ساکتش کن اگه حتی تو شکستی!!